مفهوم «تدلیس» و جایگاه آن در حقوق ایران، انگلیس و فقه امامیه
نویسنده : امین، سید امیر مهدی ؛
(5 صفحه – از 15 تا 19 )
خلاصه ماشینی: “20 در مصباح الفقاهه آمده که تدلیس از لحاظلغوی عبارت است از مشتبه ساختن حقیقت امربر دیگری یا مخفی ساختن عیب کالا از مشتریو پنهان ساختن آن با اظهار نمودن کمالاتی کهدر کالا نمیباشد و از لحاظ فقهی نیز همین معنا رادارد و نتیجه گرفته که صرف ایجاد کردن رغبتو انگیزه در مشتری تدلیس محسوب نمیشودوگرنه باید میگفتیم که هر نوع تزیین کالاییحرام است. »با اینکه دراین تعریف روشن نیست که منظور از:«عملیات»و ضابطه تحقق«فریب»چه میباشد؛اما اجمالامیتوان یافت که: 1-عملیاتی باید انجام شود(عنصر مادیتدلیس) 2-این عملیات موجب فریب طرف معامله گردد(عنصر روانی تدلیس) حقوقدانان نیز تعاریف مختلفی از تدلیس ارائهکردهاند: بعضی گفتهاند:«تدلیس نوعی تقصیر عمدمحسوب و عبارت است از به اشتباه انداختندیگری به منظور مصمم کردن او به صدوراعلام اراده موجد عمل حقوقی و قبول الزام(یاالزاماتی)یا برعکس،به منظور اینکه شخص ازقبول الزام(یا الزاماتی)و انعقاد معاملهای صرفنظر کند. مطلب دیگر در مورد جایگاه تدلیس در فقهاسلام،این است که همانند حقوق انگلیس،نظریه جامعی از تدلیس نمیتوان یافت؛یعنی یک نهاد حقوقی noitutitdnI) (euqdiruJ را تشکیل نمیدهد؛بلکه غالبابه بررسی مصادیق آن در مباحث پراکنده فقهیاکتفا شده است53و تمامی این مصادیق مربوطبه اوصاف فرعی است که در عقد شرط شده یادر شمار اوصاف کمال میباشد(مثل تصریه یاسرخ بودن صورت زن یا بلند بودن موهای وی)و هیچ کدام از مصادیق فقهی،مربوط به اوصافذاتی یا جوهری نمیشود. اما بعضی از حقوقدانان تدلیس را منحصربه موردی میدانند که صفت کمالی را برای موضوع معامله اظهار کنند که موضوع فاقدآن است اما اخفای عیب را از موارد اعمال خیار عیب میدانند نه خیار تدلیس،جعفری &%08607DADG086G% Ẓلنگرودی،دکتر محمد جعفر،ترمینولوژی حقوق،گنج دانش،چاپ دوم،پاییز 1367،ش 1117،ص 144.”
آخرین دیدگاهها