زندان؛ از دیدگاه زندانیان/ درسی که من از زندان گرفته ام

(‎5 صفحه – از 75 تا 79 )


خلاصه ماشینی: “در زندان‌ اگر تعلیمات فرهنگی نباشد کسی که به زندان‌ وارد می‌شود تحت تأثیر جو زندان و زندانیان‌ دیگر قرار می‌گیرد و اگر به جرم کوچکی به‌ زندان افتاده است وقتی به بیرون می‌رود شروع‌ به ناهنجاریها می‌کند و چیزهایی را که از زندان یاد گرفته در جامعه عمل می‌کند و به‌ خواسته و ناخواسته یک خلأ و کمبودی را در وجودش و در ضمیرش احساس می‌کند که‌ همانا راه حقیقت و رستگاری‌ و دوستی و آشنایی با خداست‌ و زندان این فرصت را برای او فراهم می‌آورد که با دوست‌ جدیدش که قادر به همه‌ امورات است بیشتر ارتباط برقرار کند و لازمه‌اش برپایی‌ نماز و خواندن دعاهای کمیل‌ و توسل و انجام مستحبات‌ است که خداوند مهربان هم‌ هر روز لطف و مرحمتش را نسبت به او زیاد می‌کند خاطر این است که من می‌گویم زندان دانشگاه‌ است چون مسائل ریز و درشت که بر خلاف‌ جامعه است به افراد بزهکار یاد می‌دهد و اگر فردی در بیرون تنها چند کار خلاف قانون را یاد گرفته و باعث زندانی شدن خود شده در زندان آبدیده‌تر می‌شود و به قول معروف‌ سابقه‌دار می‌شود و این دانشگاه جای پرورش‌ تبهکاران است اگر مسایل فرهنگی رعایت‌ نشود و زندانیان را سرگرم نکنند این کار بیشتر می‌شود و می‌توان جلوی آن را گرفت‌ مثلا با پخش نوارهای مجاز و پخش فیلمهای‌ ویدئوی تا زندانیان را با اجتماع بیرون نزدیک‌ کرد و به نظر بیشتر محققان امور فرهنگی‌ مانند سد محکم در برابر یورش‌ ناهنجاریهاست چون امور فرهنگی زندانیان را مشغول می‌کند و باعث دور بودن زندانیان از مسایل حاشیه زندان می‌شود.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code