دادرسی و ادوار تاریخی آن

نویسنده : رحیمی، حسن ؛

(‎4 صفحه – از 34 تا 37 )


خلاصه ماشینی: بنابراین در دورۀ یکصد سالۀ حکومت امویان امر قضا کاملا از مسیر اصلی خود که در صدر اسلام پایه‌ریزی شده بود،منحرف شد و آنچه در دوران حکومت کوتاه ولی سرشار از عدل و قسط آیینه مجسم عدالت حضرت علی(ع)ظهور یافته بود،اساسا با عملکرد دستگاه فاسد امویان خدشه‌دار گردید و در این زمان بود که مردان عالم و پرهیزکار و وارسته‌ای که مبارزه با ظلم و جور حکام ستم پیشۀ اموی را سرلوحۀ زندگانی خود قرار داده بودند، همواره از پذیرفتن منصب قضا و داوری در دستگاه فاسدی چون بنی امیه خودداری می‌نموده و این کار را برای خود ننگ می‌دانستند و تا پای جان نیز بر این عقیدۀ خود می‌ایستادند،به طوری که تاریخ این دوران،سرشار است از علمای پرهیزکار و دانشمندی که مورد غضب امویان قرار گرفتند. وی در اوائل قرن دوم هجری تصمیم گرفت به جمع‌آوری سنت به عنوان یکی از منابع اصلی قضاوت همت گمارد و برای این امر نامه‌ای به «ابوبکر بن خرم»نوشت و از وی در خواست کرد تا احادیث ر اجمع‌آوری نماید،اما متأسفانه در جوانی درگذشت و این مهم صورت عمل به خود نگرفت و بنابراین، آنچه در بررسی تاریخی دوران اموی به چشم می‌خورد این است که دادرسی،تنها در دوران حکومت عمر بن عبد العزیز بود که با عدالت اسلامی سازگاری داشت به طور مثال به نمونه‌هایی از دادرسی‌های این دوران اشاره می‌شود: «در دوران حکومت عمر بن عبد العزیز کسی نزد وی شکایت کرد از یک عامل،که زمین وی را ستانده بود،خلیفه از آن کس باز خواست کرد و او گفت:به فرمان ولید بن عبد الملک این کردم،از آن که طاعت شما واجب است!وی بر آشفت و گفت:نه چنین است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code