مبانی تعریف: تحقیقات حقوقی


مترجم : حبیبی، حسن؛

(‎9 صفحه – از 52 تا 60 )

خلاصه ماشینی: “میتوان گفت که در قلمرو حقوق این‌ نوع تحقیق اساسی‌تر و بنیادی‌تر از دیگر تحقیقات است و اگر بخواهیم دقیق باشیم باید تعبیر«تحقیق بنیادگذار»را بکار بریم چون در این مقام غرض ما پژوهش دربارهء نفس‌ تحقیق حقوقی،ایجاد موضوع تحقیق و سروسامان دادن به فعالیتهای تحقیقی مربوط به این‌ موضوع است. » باید توجه داشت که علم حقوق را نباید با فعالیتهائی اشتباه کرد که غالبا با عنوان‌ «جامعه‌شناس حقوقی»معنون میشوند:از طرفی خواهیم دید که اینگونه فعالیتها بیشتر در قلمرو تحقیق تکنولوژیک قرار میگیرند،و ازطرف‌دیگر علم حقوق همانند دیگر علوم‌ انسانی پدیدارهای حقوق را در دو سطح مورد توجه و تفهم قرار میدهد:گاه علم حقوق به‌ سلوک و طرز رفتار گروههای انسانی،بعنوان موضوع معرفت نظر می‌کند،در این حالت‌ رشته‌ای از جامعه‌شناسی است،و گاه علم حقوق سلوک و طرز رفتار فردی انسان را بعنوان‌ موضوع معرفت مدنظر قرار میدهد،در این حالت علم مذکور رشته‌ای روان‌شناختی است و یا به تعبیری دیگر«روان‌شناسی حقوقی»است که وظیفه‌اش مطابق تعریف«کاربونیه»5 مطالعهء پدیدارهای حقوقی بعنوان امور واقع فردی و عکس‌العملهای فرد در مقابل حقوق است. از طرف‌ دیگر،هدف تکنولوژی حقوقی،عقلانی کردن تکنیک حقوقی مستقر یا ضوابط و معیارهای‌ حقوقی تعیین شده است،از اینجاست که به«قلمرو جزمهای حقوقی»و«قلمرو تحقیق‌ حقوق جزمی»وارد میشویم که متوجه آن قسم از وسائل و ابزار گوناگون حقوقی است که از طرف قوای عمومی دولت به صورت«جزمی»عرضه میشوند و تحقیق مذکور سعی دارد در داخل این جزم،نظم و نسق و همسازی را،در ضمن ایجاد همبستگی میان قسمتهای‌ مختلف موجد این جزم،مستقر سازد و نیز با استفاده از تفسیر عقلانی متون،کمبودها و تناقص‌های گوناگون را از میان بردارد و نقائص غیرقابل تصحیح را اعلام نماید و راه‌حل‌های‌ تازه را پیشنهاد کند.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code