بدیع بودن «معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای» در قلمرو حقوق بین الملل


نویسنده : بیگ زاده، ابراهیم؛

(‎44 صفحه – از 249 تا 292 )

خلاصه ماشینی: تردیدی‌ نیست که این نظریه از لحاظ حقوقی صرف درست می‌باشد،معهذا با توجه‌ به واقعیات موجود در روابط بین الملل به نظر نمی‌رسد که مورد قبول قرار گیرد؛چون که معاهده منع گسترش سلاحهای هسته‌ای را باید در راستای‌ اجرای سیاست موازنه قدرت میان قدرتهای بزرگ هسته‌ای جهان‌ بخصوص دو قدرت بزرگ هسته‌ای مورد توجه قرار داد و اذعان نمود که در چنین سیاستی ایجاد برابری در حقوق میان دولتهای هسته‌ای و غیر هسته‌ای‌ چندان محلی از اعراب ندارد؛سیاستی که علیرغم تحولات بلوک شرق تغییر چندانی نکرده است. با توجه به واقعیات موجود و روند کنونی می‌توان‌ گفت که هنوز کشورهای روسیه فدراتیو و آمریکا دارای زرادخانهء عظیمی از سلاحهای استراتژیک می‌باشند و اگر بخواهند از منطق بازدارندگی‌ هسته‌ای که مبتنی بر نگهداری و حفظ کافی سلاحهای هسته‌ای یا حفظ حداقل قدرت است‌33تبعیت نمایند نمی‌توان امید چندانی به خلع سلاح‌ داشت،لذا تعهد دولتهای هسته‌ای براساس مادهء 6 معاهدهء منع گسترش‌ سلاحهای هسته‌ای که همانا پایان بخشیدن به مسابقات تسلیحات هسته‌ای‌ و انعقاد یک معاهده خلع سلاح عمومی می‌باشد تحقق نمی‌یابد،بلکه فقط همانگونه که خود دولتهای هسته‌ای معتقدند این تعهد«فقط محدود به‌ مذاکره کردن و نه رسیدن به یک نتیجه»می‌باشد؛در چنین وضعی کنترل‌ تسلیحات در واقع جانشین خلع سلاح شده است و لذا به نظر نمی‌رسد که‌ قدرتهای هسته‌ای به تعهدات خود به درستی عمل کرده باشند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code