تجدیدنظرخواهی فوق العاده از آراء؛ (بررسی سیر قانون‌گذاری پس از انقلاب با نگرش بر فقه)


نویسنده : مرادی، فرهاد؛

(‎22 صفحه – از 105 تا 126 )

چکیده:
در حقوق اسلام هدف از دادرسی، تامین عدالت و نهایتاً فصل خصومت است. قاضی باید واجد صلاحیت تصدی قضا بوده و رای او با واقع منطبق باشد. اگر پس از صدور رای، فقدان صلاحیت قاضی و یا اشتباه یا تقصیر او در تشخیص موضوع یا حکم یا تطبیق حکم با موضوع کشف شود، این رای قابل نقض است. دادرسان معصوم نیستند و مانند سایر افراد در معرض جهل و تردید می‌باشند. برای اصحاب دعوا تضمیناتی ضرورت دارد که آنان را از سهو و خطای دادرسان یا بیدادگری آن‌ها محفوظ دارد. این تضمین با استفاد از حق درخواست رسیدگی مجدد دعوا حاصل می‌شود (احمد متین دفتری، 1394، ص 593)؛ لیکن اعتراض به آراء نیز باید از نظم و نسق و محدودیتی برخوردار باشد که پس از طی فرآیند معقول به فرجام نهایی برسد و از اعتبار امر قضاوت شده برخوردار گردد، نه این‌که با ابداع شیوه‌هایی مثل احتمال وجود خلاف شرعی در رای قطعی مقامات خاصی، اختیار نقض آراء قطعی پیدا کنند که موجب استیصال دادخواهان شود. بی‌شک طرق عادی و فوق‌العاده مقرر در قانون آیین دادرسی مدنی که مقتبس از نظام‌های حقوقی مدرن است، حد استاندارد اعتراض به رای است که تامین‌کننده خواسته فقهاء عظام در باب مبانی اعتراض به رای “حاکم” می‌باشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code