عرش الهی، واگرایی و همگرایی آن با کرسی

نویسنده: بیات مختاری، ماشاءالله؛

الهیات و حقوق اسلامی (دانشگاه سیستان و بلوچستان) بهار و تابستان 1385

چکیده:

در این که واژگان«عرش»و«کرسی الهی»،بیانگر یک واقعیت‌اند یا دو واقعیت،در هر صورت‌ معنای آن دو چیست،از دیرباز گفتگوهایی انجام شده و نظریاتی مطرح شده است. برخی آن قلمرو را جزو متشابهات دانسته‌اند که تنها باید بدان ایمان آورد و از تعمق،اندیشه‌ورزی‌ و اظهارنظر،خودداری کرد.اما عده‌ای ظاهرنگر آن دو را جایگاه مادی دانسته و عده‌ای دیگر آن را دو جسم عظیم کیهانی که کرسی مشتمل بر تمامی آسمانها و زمین و عرش حاوی کرسی و محیط بر آن، یا کرسی فلک هشتم و عرش فلک نهم بطلمیوسی به شمار آورده‌اند و پاره‌ای در گامی فراتر آن دو را تمثیلی از علم گستردهء الهی،علم اجمالی و تفصیلی ذات ربوبی،ارائهء مدلی از قدرت و حکومت و احاطهء تدبیری ذات بی‌کران آفرینش‌گر،مجموعهء هستی،عرش،بخش متافیزیک و کرسی،بخش فیزیک، مشیت الهی و مرکز تدبیر جهان و مقام صدور فرامین الهی تفسیر نموده‌اند. نویسنده معتقد است که تفسیر عرش به مرکز و مصدر تدبیر جهان،علاوه بر وفاق و هماهنگی آن‌ با ظاهر آیات و روایات،به نوعی اکثریت اقوال و نظریات پژوهشی را حاوی و تحت پوشش خود قرار می‌دهدخلاصه ماشینی:

“2-عرش و کرسی جایگاه جلوس الهی حشویه و اهل حدیث از أشاعره و اهل سنت ظاهر عبارات و تعبیرات آیاتی را مانند «الرحمن علی العرش استوی» (طه5/) «کان عرشه علی الماء» (هود7/)و «ثم استوی علی العرش» (اعراف54/)را بر همان معنای ظاهری عرش یعنی تخت حمل کرده‌اند و در نتیجه معتقد شده‌اند،که خداوند دارای تخت عظیم مادی است که بر آن نشسته و عالم آفرینش را اداره می‌کند و به تدبیر امور می‌پردازد و در روز قیامت هم بر آن نشسته و هشت فرشته آن را حمل می‌کنند،به نحوی که همه آن را خواهند دید. »(صدر الدین شیرازی،شرح الاصول الکافی،چاپ سنگی:319) علامه طباطبایی متأله معاصر در تفاوت عرش و کرسی گفتاری همگام با ملا صدرا دارد که گزیده آن گزارش می‌شود: «حفص بن غیاث از امام نقل کرد که منظور از «وسع کرسیه السموات و الارض» علم الهی است و این روایت هم ذکر شد که آسمان و زمین و هرچه در آنها است در کرسی است و عرش عبارت از علمی است که هیچ کس اندازه،آن را نمی‌داند،ازاین‌روایات استظهار می‌شود که علم الهی دارای مرتبۀ نامحدودی است یعنی بالاتر از این جهانی که ما جزئی از آن هستیم،جهان دیگری است که موجودات آن محدود به این حدود جسمانی و تعیناتی که در وجود این جهان است نمی‌شوند و آن جهان در عین نامحدودی برای حق تعالی معلوم به علم حضوری است.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code