احساس ناامنی و ترس از جرم
نویسنده: پاکنهاد، امیر؛
آموزه های حقوق کیفریبهار و تابستان 1392
چکیده:
احساس ترس از جرم پدیدهای شایع و یکی از معضلات جوامع نوین است. عواملی از قبیل جنسیت، سن، سابقة بزهدیدگی و محیط زندگی فرد در شکلگیری و تشدید این پدیده اثرگذارند. ترس از جرم در حد متعادل و متناسب با احتمال بزهدیدگی، کاملا طبیعی است و اگر موجب گردد که شهروندان اقدامات مناسبی برای اجتناب از جرایم انجام دهند، کارکرد حمایتی مهمی خواهد داشت. اما وقتی این احساس بعد افراطی به خود گیرد، آثار فردی و اجتماعی گستردهای چون انفعال و انزوای اجتماعی شهروندان، کاهش اعتماد عمومی و افزایش هزینههای اقتصادی در پی خواهد داشت. در این مقاله ضمن بررسی این پدیده و عوامل مؤثر بر آن، به بررسی آثار فردی و اجتماعی آن و راهبردهای کاهش احساس ترس از جرم پرداخته شده است.خلاصه ماشینی:
“ممکن است این دیدگاه وجود داشته باشد که چون ترس از جرم یک «احساس» است، پرداختن به آن و تلاش برای کنترل آن ضرورتی ندارد؛ اما باید توجه داشت که همین احساس، رفتار شهروندان، کیفیت زندگی اجتماعی، اقتصاد جامعه و سیاستگذاریها را به شکل گستردهای متأثر میسازد. در واقع «ترس از جرم»، آثار فردی و اجتماعی وسیعی دارد که حتی در بسیاری موارد از آثار خود جرم وسیعتر است؛ زیرا معمولا جرایم ارتکابی دامنگیر فرد یا افراد محدودی میگردند، اما آثار نامریی ترس از آن و احساس ناامنی گریبانگیر افراد زیادی میشود. وجود آشفتگی فیزیکی و اجتماعی در یک محیط، این احساس را ایجاد میکند که آن محیط به حال خود رها شده و یا اینکه غیر قابل کنترل است و این خود بر برآورد شهروندان از احتمال بزهدیدگیشان اثر گذاشته و ترس از جرم را در آنها افزایش میدهد. 2. خطر واقعی بزهدیدگی پایین، اما ترس از جرم بالاست؛ این وضعیت در بسیاری از جوامع و بین گروههای مختلف اجتماعی مشاهده میشود که حاکی از یک وضعیت بیمارگونه و غیر طبیعی در جامعه است؛ زیرا وقتی میزان جرم پایین باشد، دلیلی ندارد مردم احساس ناامنی داشته باشند. افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان به ویژه در قالب سازمانهای مردمنهاد از چند جنبه در کاهش ترس از جرم مؤثر است: اولا چون در این حالت برنامههای مداخلهکننده برخاسته از بطن جامعه بوده و جنبة تحمیلی ندارد، مقبولیت عمومی بیشتر و در نتیجه اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.”
آخرین دیدگاهها