اسلام و آزادی

نویسنده : صدقی، محمد ؛

(‎8 صفحه – از 39 تا 46 )


خلاصه ماشینی: “مبانی آزادی عقیده در اسلام: حال که معلوم شده از نظر عقل،اعتقاد به‌ یک عقیده الزاما با طرح عقیده دیگر مخالف‌ نیست؛سئوال این است که اسلام در برخورد با عقیده مخالف چه توصیه‌ای دارد؟آیا مسلمانی یک امر شخصی است کسی حق‌ ندارد در امر شخصی دیگران دخالت کند،یا اینکه یک مسلمان در راستای گسترش عقیده‌ نسبت به اسلام،مسئولیت دارد؟در صورت‌ دوم،جهت انجام مسئولیت خود باید چه روشی‌ را مورد استفاده قرار دهد؟ در پاسخ به این سئوال لازم است به مبانی‌ اساسی و کلی دیدگاه اسلام در زمینه بر خورد با عقاید غیر اسلامی پرداخته شود،که عبارتند از: آنچه باارزش است،آزادی مطلق نیست و الا آزادی مترادف با هرج و مرج،بلکه عین آن خواهد بود که این مفهوم نمی‌تواند ارزش مثبت تلقی‌ شود؛و این آزادی با این اطلاق. 30 نتیجه اینکه،اسلام مردم را در انتخاب‌ عقیده آزاد می‌داند به شرط اینکه قبلا راه سعادت و گمراهی از ه روشن و جدا شده باشند؛زیرا بسیار طبیعی است که آزاد گذاشتن انسان در بیابانی که پر از انواع خطرات است در حالی که‌ راههای زیادی وجود دارد که اکثرشان غیر مطمئن‌ هستند؛از نظر عقل صحیح نخواهد بود و اسلام‌ نیز به عنوان یک آیین فطری بر این مسله‌ عقلانی تأکید می‌کند. آزادی عقیده از منظری دیگر: اصولا اجبار فرد یا افرادی به انجام کاری از ناحیه کسانی امکان‌پذیر است که بر آنها تسلط داشته باشند و به تعبییر قرآن مسیطر و مسلط باشند؛و در جایی که چنین سیطره‌ای وجود نداشته باشد چگونه می‌توان فردی را به چیزی‌ اجبار نمود؟قرآن کریم با اشاره به این حقیقت، خطاب به پیامبر بزرگوار اسلام(ص)می‌فرماید: “تو مأمور به اجبار مردم به ایمان نیستی،پس به‌ وسیله قرآن کسانی را که از عذاب من می‌ترسند متذکر ساز،وظیفه تو همین است.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code