آرای غیابی و واخواهی از آنان/ قسمت پایانی

نویسنده : مالمیر، محمود ؛

(‎5 صفحه – از 10 تا 14 )


خلاصه ماشینی: “باید توجه داشت،چنانچه محکوم علیه‌ رأی غیابی،در مهلتی که حق واخواهی دارد از تجدید نظر استفاده نماید،با توجه‌ به اینکه واخواهی حق می‌باشد و هر حقی‌ نیز قابل اسقاط است(مگر در قانون استثنائاتی‌ پیش بینی شده باشد. به نحوی تدوین‌ گردیده که با اجرای آنان متهم از دعوایی که علیه او اقامه شده مطلع‌ گردد تا فرصت و امکان دفاع داشته‌ باشد؛لکن عدم شرکت متهم در دادرسی و یا تردید در اطلاع یافتن او از دادرسی،به شرط آن که مقررات‌ ابلاغ درست صورت گرفته باشد، مانعی در دادرسی و صدور حکم‌ غیابی ایجاد نمی‌کند از ابلاغ واقعی به متهم یا وکیل او قابل‌ واخواهی و رسیدگی در همان دادگاه تجدید نظر می‌باشد… چنانچه دادگاه، چنانچه محکوم علیه رأی غیابی، در مهلتی که حق واخواهی دارد از تجدید نظر خواهی استفاده نماید، با توجه به اینکه واخواهی حق‌ می‌باشد و هر حقی نیز قابل اسقاط است(مگر در قانون استثنائاتی‌ پیش بینی شده باشد. عده‌ای دیگر معتقدند که در اینگونه موارد مدت واخواهی برای امور کیفری و مدنی‌ به صورت یکسان و بیست روز می‌باشد:«نظر به اینکه در امور کیفری قاعده بر این است‌ که قانون به نفع متهم تفسیر می‌شود،مستفاد از مقررات مواد(217)و(234)قانون آیین‌ دادرسی کیفری ماده(306)قانون آیین‌ دادرسی مدنی و روال و رویه معمول در موارد مشابه که آخرین وقت ابلاغ ملاک و مبنا قرار می‌گرفت و به منظور جلو گیری از توالی‌ فاسده دیگر،اصلح این است که مهلت و فرجه واخواهی از حکم غیابی دادگاه که‌ متضمن دو جنبه کیفری و حقوقی است، به صورت یکسان بیست روز محاسبه‌ شود.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code