زندان از دیدگاه زندانیان/ معاونت حقوقی و قضایی سازمان قضایی نیروهای مسلح
(3 صفحه – از 61 تا 63 )
خلاصه ماشینی: “خلاصه مطلب تمام دربدری من از وقتی شروع شد که لبم به این مواد مخدر خورد و زندگی من را به هم ریخت و باعث شده که 4 سال از خدمت فراری باشم،ولی بیشتر گوشه این زندانها بودهام چون آه پدر و مادرم مرا میگرفت و خیلی ساده گرفتار میشدم و به زندان میافتادم،به هر حال تا ما خودمان نخواهیم کسی نمیتواند ما را به راه بد بکشاند و باید سعی کنیم هر چقدر که میتوانیم از مواد مخدر دوری کنیم تا بتوانیم در جامعه زندگی خوبی داشته باشیم. خلاصه آن شب سیاه را پشت سر گذاشت علی نمیدانست که داخل چه منجلابی گیر کرده است مجددا همان دوستان در روز بعد با علی تماس گرفته و به ایشان گفتند علی اگر میخواهی پولدار میتوان به جرأت گفت که با متوسل شدن به خدا و همچنین ائمه اطهار میتوانیم خود را بیمه هر نوع حوادث و پیشامد کنیم و با الگو قرار دادن زندگی پیامبران و مطالعه بیشتر در مورد مواد مخدر و زیانهای ناشی از آن،درس عبرت گرفته و راه خود را پیدا کنیم. شوی به جمع ما بپیوند به آنها گفته بود که من در حال خدمت سربازی میباشم و نمیتوانم خدمتم را ترک کنم وسوسه دوستان با آن خوشگذرانیهای کاذب که در شب قبل برای او ترتیب داده بودند را به یاد علی آورده و گفتند اگر میخواهی خانواده را دچار سردرگمی کنی که خدمت نروی برای پدر و مادرت این حرفهایی را که ما میگوییم به آنها بگو،من دیگر خدمت نمیکنم،ناراحتی اعصاب دارم و همیشه با فرماندهام درگیر هستم،خدمتم سخت است.”
آخرین دیدگاهها