بحثی پیرامون محرومیت ورثه از ارث به موجب وصیت
نویسنده : نوری اصفهانی، علی محمد ؛
(5 صفحه – از 51 تا 55 )
خلاصه ماشینی: “همین بحث و اختلاف در بین فقها نیز در گرفته است که البته ناظر به مسئله محرومیت از تمام ترکه است،2و ما از ادامه آن صرفنظر میکنیم؛ زیرا ادامه این بحث،مشکل ما را حل نمیکند و واقعا به نظر میآید دیدگاهی که محرومیت «ج»را نوعی تملیک ضمنی به«الف»و«ب» میداند و یا حد اقل نتیجه نهایی آنرا چنین چیزی در نظر میگیرد،قابلیت قبول بیشتری دارد؛مضافا اینکه اگر برای مثال پدر بگوید: «ج»را از ارث محروم کردم و ترکه من از آن «الف»و«ب»باشد(با این فرض که چنین وصیتی تا میزان ثلث قابل قبول باشد)،آنگاه دلیل مذکور در فوق کارساز نخواهد بود؛چرا که پدر صریحا اموال را به«الف»و«ب» تملیک نموده است و لذا باید به دنبال دلیل دیگری برای اثبات عدممحرومیت(ج)نسبت به ثلث ترکه بود. نخستین مسئله اینکه برای بطلان وصیت قانونگذار به موصی اجازه داه است که در ثلث ترکه خود تصرف کند ولی با توجه به قواعد کلی قراردادها این اجازه مقید به موردی است که جهت تصرف مشروع باشد، سلب صفت وارثی از اشخاصی که به موجب احکام ارث مالک قهری ترکه هستند،بیگمان با قواعد ارث منافات دارد آیا لازم است در آن تصریح شود که هدف، محرومیت ورثه است؟ آیا لازم است که در مثال مذکور،پدر به صراحت اعلام نماید که«ج»را از ارث محروم نمودم،یا اینکه اگر به این صراحت سخن نگوید بلکه اوضاع و احوال حاکی از این باشد که هرچند پدر،نامی از محرومیت«ج»به میان نیاورده،اما هدف باطنی او از وصیت چیزی جز این نبوده است،باز هم وصیت باطل است؟ مثل اینکه«ج»فرزند سرکشی بوده و پدر نیز بارها از اینکه او را از ارث محروم میسازد، سخن گفته باشد و اوضاع و احوال زمان و مکان انشای وصیت نیز حکایت از این کند که هرچند به صراحت اشارهای به محرومیت«ج» نشده،اما هدف مفاد وصیتنامه چیزی جز این نبوده است.”
آخرین دیدگاهها