بحثی درباره جنون مجرم

نویسنده : مرعشی، سید محمد حسن ؛

(‎3 صفحه – از 3 تا 5 )


خلاصه ماشینی: “در پی آن،نویسندگان قانون اصلاحی‌ مجازات عمومی در سال(1352)، اصلاحات فقدان شعور و اختلال تام یا نسبی در قوه تمییز و اراده را در بند”الف‌” ماده(36)قانون اخیر التصویب،به جای لفظ جنون استعمال کرده بودند که به موجب آن، هر گاه محرز می‌شد که مرتکب حین ارتکاب، به علل مادرزادی یا عارضی فاقد شعور بوده یا به اختلال تام قوه تمییز یا اراده دچار می‌شده‌ است،مجرم محسوب نمی‌شده است. بنابراین،ما چه شخص متهم را مجنون‌ بدانیم،چه ندانیم،باید به این مسأله توجه‌ داشته باشیم که آیا متهم می‌توانسته در حین‌ ارتکاب جرم،متوجه خوبی و بدی فعل و یا ترک فعل خود باشد یا نه در واقع،شخصی‌ که متوجه خوبی و بدی فعل خود است،یعنی‌ می‌داند که چه نتیجه‌ای از فعلش گرفته‌ می‌شود و می‌داند که انجام یا ترک فعلش‌ برخلاف شرع و قانون است،او را مجازات‌ می‌کنند و در فقه و حقوق نیز چنین کسی را «عاقل»می‌گویند و اگر قادر نباشد چنین‌ درکی داشته باشد،او را مجازات نمی‌کنند. و ثانیا؛جنون‌ کلمه‌ای است مجمل و نباید از کلمات مجمل‌ در قوانین استفاده کرد زیرا قانون باید کاملا از نظر معنی و مفهوم روشن باشد و دلیل بر اجمال آن،اینست که نه در طب قدیم و نه در طب جدید،تفسیر واحدی درباره آن ابراز نشده‌ است،تفسیری را که در طب بر جنون حمل‌ می‌کنند،غالبا از نظر حقوقی و فقهی‌ قابل پذیرش نیست. و یا: هر گاه محرز شود شخصی که مرتکب عمل‌ مجرمانه‌ای گردیده است،و در حین ارتکاب‌ جرم در اثر اختلالات روانی به‌طور تام یا نسبی‌ و یا عدم رشد عقلی فاقد شعور بوده؛ به طوری که نمی‌توانسته خودش(و یا حتی با تذکر دیگران)تشخیص که عمل او مغایر با قانون بوده؛مجرم محسوب نمی‌شود.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code