سنت و اجماع


نویسنده : موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم؛

(‎18 صفحه – از 11 تا 28 )

خلاصه ماشینی: “لکن اگر در جائی فعل مجرد از قرینه باشد،یعنی‌ قرینه‌ای نباشد که امام(ع)در مقام بیان حکم است،میتوان گفت که شاید فعل معصوم‌ مستحب باشد و یا به نظر بعضی فعل مذکور بیشتر اباحه را برساند و بقول بعض دیگر مبین وجوب باشد و به گفتهء دسته‌ای دیگر بروجوب یا استحباب یا اباحه-هیچکدام- دلالت نکند،زیرا تعیین همین مطلب که فعل مورد بحث مباح یا مستحب یا واجب است‌ خود قرینه می‌طلبد و حق هم همین سخن آخر است و چون قرینه‌ای در کار نیست پس باید به ادلهء دیگر نظر کرد. درواقع آیه میفرماید:اگر کسی که خبر را میآورد فاسق باشد باید به جستجو پرداخت‌ و دید که راست میگوید یا نه اما اگر فسق منتفی بود و کسی که خبر و نباء را آورده‌ است عادل بود وجوب تبین منتفی میشود،چون جزا در قضیهء شرطیه تابع شرط است وجوب، تبین جزاء است و در صورت انتفاء شرط،جزاء هم منتفی میشود1 شیخ انصاری(ره)به این مطلب اشکال کرده و فرموده‌اند:در اینجا قضیهء شرطیه‌ مفهوم ندارد زیرا این جزاء،عقلا موقوف بر شرط است و مانند سالبهء منتفی حکم و محمول‌ به انتفاء موضوع است نه سالبهء منتفی محمول که با وجود موضوع،بواسطهء انتفاء شرط یا وصفی که مشروط بر آن معلق گشته است محمول منتفی میشود. بهرحال بطور موجبهء جزئیه در اتفاق‌ علماء بحثی نیست و همه در این زمینه متفق هستند لکن در جزئیات بحث است،که در اینجا وارد 2 دلیلیت اجماع دلیلیت اجماع به چند معنی است:یکی آنکه اجماع در عرض کتاب و سنت‌ دلیلیت دارد و به تعبیر دیگر همانطوریکه کتاب و سنت هریک به تنهائی دلیل‌اند و نیز حکم‌ عقلی نسبت به یک مسئله،دلیل است،اجماع هم به تنهائی دلیل است و بنابراین‌ اگر عمل کردن مطابق اجماع موجب ثواب باشد میتوان گفت عمل برخلاف حکمی هم که‌ مورد اجماع است موجب عقاب است.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code