عقل یکی از ادله اربعه
نویسنده : موسوی بجنوردی؛
(10 صفحه – از 19 تا 28 )
خلاصه ماشینی: “یعنی وقتی از یافتن حکم مسأله در کتاب و سنت مأیوس شدیم و اجماعی هم در خصوص مورد نیافتیم باید به عقل تمسک جوئیم و مطابق حکم آن عمل کنیم؟ 3-عقل هنگامی حجت است که احکام مورد نظر ما احکام توقیفیه و تعبدیه نباشند1 در قلمرو توقیفیات و تعبدیات،به عقل تمسک نمیشود زیرا در این مقام باید دید که شارع خود چه گفته و میزان و مقداری که تعیین فرموده است چیست؟در واقع باید به همان مقدار و میزان عمل کرد. در نتیجه احکام شرعیه تابع مصالح و مفاسدند و این نکتهء درستی است که:«الاحکام الشرعیه الطاف فی الاحکام العقلیه»،یعنی همانطور که رسول ظاهری و خارجی داریم که همان انبیاء الله هستند و از جانب خداوند تعالی برای راهنمائی و ارشاد بشر مبعوثاند،یک رسول باطنی هم داریم که همان عقل باشد و خداوند به انسان این عطیه را عنایت فرموده است تا با آن حسن و قبح را درک کند و اعمال خود را بر طبق آن تنظیم نماید. زیرا وقتی عقل درک کرد که در این امر مصلحت ملزمه هست و درک کرد که این امر جزء آراء محموده است،و تطابق آراء عقلا بود،که ظلم قبیح است،و عدل حسن است،یا صدق،حسن و کذب،قبیح است،چطور میتوان گفت:شارع با این امر مخالفت میکند؟چطور شارع مقدس که خودش رئیس عقلاست و بر وفق عقلا جعل قانون میکند و تشریع مینماید،به مخالفت میپردازد؟چنین نیست بلکه میآید و طبق همان حکم عقلا،حکم میدهد. در نتیجه اگر به برکت حکم عقلی به اینجا رسیدیم که متعلق این شئی مصلحت ملزمه است،حکم میکنیم به این که،این شئی واجب است و بنابراین میگوئیم که شارع مقدس در اینجا جعل وجوب کرده است.”
آخرین دیدگاهها