جایگاه ترمیم خسارت های وارده به بزه دیگان جنایات بین المللی: از حقوق بین الملل عمومی تا حقوق بین الملل کیفری


نویسنده : رضوی فرد، بهزاد؛

(‎19 صفحه – از 115 تا 133 )

چکیده:
پس از جنگ اول و دوم جهانی به اين دليل که حقوق بین الملل هنوز چندان قوام نيافته بود ، طبیعتا موضوع با اهمیت جایگاه بزه ديگان و مساله ترمیم آسیب های وارده به آنها و جبران خسارت های شان هنوز به دغدغه اصلی بدل نشده بود. آن زمان سخن محافل بین المللی نه اجرای عدالت بلکه مجازات مجرمان جنگی بین المللی بود.پس از دوران جنگ سرد و وقوع کشتارهای بوسنی و هرزه گوین و آنگاه تشکيل دادگاه کيفری بین المللی یوگسلاوی سابق و سپس نسل کشی رواندا و تاسيس دومين دادگاه کيفری بین المللی ويژه ، علی رغم سکوت اساسنامه هر دو دادگاه در مورد حقوق بزه ديدگان و مساله ترميم خسارت آنها ، حقوق داخلی رواندا با قانون ارگانيک 1996 و تشکيل دادگاه های گاچاچا تا حدودی به صورت نمادين به حقوق بزه ديدگان اهميت داده و قواعدی را برای ترميم خسارت وضع به اجرا گذارند.پس از آن اجماع جهانی بر اساسنامه رم و تشکيل ديوان کيفری بین المللی، حقوق بزه ديدگان گامی به پيش گذاشت. حق مشارکت در فرايند رسيدگی، حق مورد حمايت بودن و نهايتا حق برخورداری از ترميم و حبران خسارت مورد توجه قرار گرفت. بزه ديده از اين پس حق مطالبه خسارت خواهد داشت اما دو طرف دعوا نيست بلکه او در حين مشارکت در فرايند رسيدگی می تواند درخواستش را بدهد امروزه کم کم ترميم و جبران خسارت های وارده به بزه ديدگان هم جای خود را در فرايند رسيدگی باز نموده و هم به نهادی تبديل گرديأه است که می تواند مانند کيفر با يک ابزار دو رگه دارای کارکردهای خاص خود باشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code