وحدت آلمان و جانشینی کشورها


نویسنده : استفن اوتر؛ مترجم : سیفی، سید جمال؛

(‎52 صفحه – از 343 تا 394 )

خلاصه ماشینی: جمهوری‌ دموکراتیک آلمان(با همهء عضویت خود در سازمانهای بین المللی و معاهدات چندجانبه)به عنوان یکی از تابعان حقوق بین الملل از بین‌ می‌رود،در حالی که جمهوری فدرال آلمان که با پیوستن سرزمینهای پنج‌ (La?nder) ایالت جدید وسعت بیشتری پیدا کرده است به عضویت خود در سازمانها و معاهدات ادامه می‌دهد،ضمن این‌که رژیمهای حقوقی‌ مربوط هریک از این سازمانها و معاهدات«نسبت به کل سرزمین‌ طرف عضو معاهده الزام‌آور است»(مادهء 29 کنوانسیون 1969 وین‌ راجع به حقوق معاهدات). از این جهت،«گرافرات»24با استناد به مادهء 31 کنوانسیون وین 1978 اظهار نظر کرده است که‌ برای این‌که مردم جمهوری دموکراتیک آلمان از حمایت این معاهدات‌ محروم نگردند،این معاهدات باید حتی بعد از وحدت نیز نسبت به‌ سرزمین جمهوری دموکراتیک آلمان سابق قابلیت اجرا داشته باشند. بند 3 مادهء 12 معاهدهء وحدت نیز بر روی چنین فرضی بنا شده‌ است و می‌گوید: «در صورتی که الحاق به سازمانهای بین المللی یا به دیگر معاهدات‌ چندجانبه‌ای که جمهوری دموکراتیک آلمان و نه جمهوری فدرال‌ آلمان عضو آنها بوده مورد نظر آلمان متحد باشد،این کشور با طرفهای‌ متعاهد مربوطه و جوامع اروپایی،تا جایی که در صلاحیت این جوامع‌ است،به توافق خواهد رسید. مشکلی که متعاقبا بر سر تقسیم اموال منقول و غیر منقول واقع در خارج از سرزمین متأثر از انتقال حاکمیت که قاعدتا در موارد تجزیه و واگذاری‌ رخ می‌دهد در مورد کشور آلمان مصداق ندارد برای این‌که جمهوری‌ دموکراتیک با همهء سرزمین خود ادغام گردیده و نتیجتا به عنوان یک‌ شخص حقوقی از بین رفته است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code