گستره قوانین کیفری از دیدگاه نظریه های جرم شناسی

نویسنده : گودرزی، محمدرضا ؛

(‎16 صفحه – از 119 تا 134 )


خلاصه ماشینی: “لذا معتقد است که قوانین کیفری را باید از سه جنبه مورد بررسی قرار داد:1-بررسی این که‌ چرا امروزه در اکثر کشورها قانونگذاران از طریق جرم‌انگاری زیاد و صدور احکام‌ محکومیت،سعی در توسعه قلمرو اعمال و اقتدار حقوق جزا ندارند؟و چرا در اغلب‌ جوامع امروزی برخلاف جوامع سنتی،کنترل اجتماعی جرم،در حقوق جزا و نهادهای‌ کیفری خلاصه می‌گردد و اغلب جوامع به موازات پیشرفت خود از دیگر مکانیسمها و ابزارهای کنترل اجتماعی برای مقابله با جرم استفاده نکرده‌اند و از روشهای سنتی بر حل و فصل اختلافات سود نمی‌جویند؟بدین ترتیب وی معتقد است که در مراحل وضع‌ قوانین کیفری هرقدر،مکانیسم جرم‌انگاری قانونی فعالتر و اعتماد به کارایی حقوق جزا و اقتدار آن بیشتر شود،سیاهه جرایم قانونی و به تبع آن سیاهه جرایم واقعی نیز افزونتر می‌گردد و این موجب جرم‌انگاری افراطی و بی‌رویه در نظام عدالت کیفری خواهد شد. 68 4-مکتب بزه دیده‌شناسی و گستره قوانین کیفری الف-بزه دیده‌شناسی نخستین این دیدگاه که توسط هانس فن هانتیگ‌69در کتاب«مجرم و قربانی او»70در اواخر دهه 1940 مطرح گردید بیشتر بر نقش بزه دیده در فرایند تکوین جرم تأکید می‌ورزد و بزه دیدگان را به انواعی از نظر میزان و درجات تقصیرشان در ارتاب جرم تقسیم‌ می‌نماید،همانند بزه‌دیدگان واقعی،بزه دیده مقصر،شریک،معاون،و خود بزه‌دیدگان‌ 71که بر حسب نقش و میزان تقصیر آنان در واقعه مجرمانه برای برخی از گونه‌های بزه‌ دیده نیز قایل به جرم‌انگاری و تعیین مجازات است.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code