حق و اقسام آن از دیدگاه های مختلف فقهی و مکتب های حقوقی

نویسنده : مرعشی، سید حسن محمد ؛

(‎8 صفحه – از 19 تا 26 )


خلاصه ماشینی: “و حق و حکم فقط بدسته دوم که افعال باشند تعلق می‌گیرند مثلا گفته‌ می‌شود صاحب خیار حق دارد عقد را فسخ کند و مرتهن حق بیع عین مرهونه را دارد و می‌تواند حق خود را از ثمن آن استیفاء نماید و زوجه حق مطالبه مسکن و نفقه از زوج را دارا می‌باشد و بدیهی است که اینگونه امور فقط بافعال تعلق‌ می‌گیرد نه باعیان خارجی زیرا حق چیزی جز حکم شرع و یا عقل نمی‌باشد که‌ برای خاطر مصالحی که دارند،اعتبار می‌شود و تفاوتهائیکه فقهاء بین حق و حکم ذکر کرده‌اند و گفته‌اند حق مرتبه ضعیفی از ملکیت است و یا گفته‌اند حق‌ قابلیت اسقاط را دارد اما حکم قابل اسقاط نیست یا گفته‌اند حق قابلیت نقل و انتقال را دارد اما حکم چنین نیست به محصلی رجوع نمی‌کند و فائده‌ای بر آنها مترتب نمی‌گردد آری مانعی ندارد که اصطلاحا یک دسته را حق و دسته دیگری را حکم از باب لا مشاحه فی الاصطلاح نام‌گذاری نمائیم و لیکن همه بیک معنی‌ برمی‌گردند یعنی حق همان حکم است که از طرف شارع صادر گردیده است‌ هرچند در بعضی از احکام آثاری را بار کرده و در بعضی دیگر آن آثار را بار نکرده‌ است.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code