در، گذشته گفته ایم چرا ؟

نویسنده : طباطبائی، بهاءالدین؛

(‎23 صفحه – از 1 تا 16، از 65 تا 71 )


خلاصه ماشینی: یعنی چنانکه میدانیم برطبق قانون اساسی، اقتدارات مملکتی به سه شعبه تجزیه میشود و هیچکدام را بر دیگری امتیاز و برتری‌ نیست و هر سه،در عرض یکدیگر قرار دارند ولی متاسفانه در عمل،هرگز برای دادگستری‌ آنچنان مقام و موقعیتی که شایسته آنست پدید نیامده و با وصف آنکه اثر کار این قوه در زندگی‌ روزمره(و تضمین آزادی مردم و پاسداری جدی اصول تحولات مترقی چند سال اخیرمان) و پیشرفت و ثبات و آرامش واقعی اجتماع ما؛اگر بیشتر از دو قوه دیکر نباشد، هرگز کمتر نیست و با آنکه مصلحت ملک و ملت حکم می‌کند که دادگستری دور از نفوذ و دخالت دو قوه دیگر،رشد و استحکام یابد تا پناهگاه واقعی مردم باشد؛هرگز عملا چنین‌ نبوده و بدین سبب،دادگستری ناتوان مانده است. دوم-وجود دادگستری مستقل که تنها مظهر حقوقدانان و قضات شریف و بی‌نظر باشد و وظیفه خود را در حفظ حقوق افراد و جامعه بصورت کامل،ایفا نماید و در مواردیکه‌ قوانین موجود نارسا است(یا اساسا قانونی وجود ندارد)با در نظر گرفتن کلیه جوانب کار و رعایت اصول و قواعد آزادی و عدالت و با استفاده از تجربیات گذشته و ریزه کاریهای فن‌ قانون نویسی،طرحهای لازم را تهیه و برای یافتن قدرت قانونی،آنها را به‌ قوه مقننه عرضه کند و پس از طی تشریفات قانونی لازم،در مقام اجرای قوانین،دور از هر دخالتی و با استقلال کامل اقدام نماید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code