جواهر
نویسنده : طباطبائی، بهاءالدین؛
(4 صفحه – از 1 تا 4 )
خلاصه ماشینی: “این گروه را نظر بر اینستکه:گاهی نوامیس ناشناخته«زندگی»،پدیدههائی را تجویز مینماید که:تلخ و ناشایست است و در اینباره چنین استدلال مینمایند که در بیمهری روزگار،همین بس که:عمر«آزادگان»را از«درونصفتان» تفاوت نمیگذارد و دوران حیات«جواهر»را-کموبیش-،همان اندازه میپسندد که مثلا دوران وجود شقاوتبار«چنگیز»را بر انسانها تحمیل کرد و با پایان دادن به زندگی سراسر افتخار و ثمربخش«نهرو»،ستم را-این بار بشکل طبیعی آن-بر پیکر ناتوان ولی بپاخاسته صدها ملیون مردم شرق از یکسو، و بر روح آزادگان جهان،از سوئی دیگر-،روا داشت. باری،نباید و نمیتوان،عنان سخن را بدست احساس جانکاه مرگ این مرد نجیب و انساندوست سپرد-وگرنه،سرشک این غم،مجال دوام صحبت حقوق مردم امروز را نخواهد داد و چنین کاری-بیگفتگو-درست مخالف اعتقاد همانست که در رثائش مثنویها بباید نوشت ولی بهرحال، لازم است نگاهی دقیق(اگرچه خیلی کوتاه و غیر از روش معمول،که «بشرح حال»اکتفا میشود)بر«أثر»وجودی این حقوقدان آزاده بیافکنیم: رسم بر این جاری است که پس از مرگ بزرگان و خاصه رهبران اقوام و ملل،نویسندگان و متفکران،در مقام برآورد شخصیت و ارزش وجودی آنان بحث و گفتگو کنند.”
آخرین دیدگاهها