محرمیت در فرزندخواندگی


نویسنده : شریعتی نسب، صادق؛

(‎30 صفحه – از 225 تا 254 )

چکیده:
مسئلة حرمت نكاح ميان فرزند‌خوانده و خانوادة پذيرندة او، بیش‌از آنکه مسئله‌ای حقوقی باشد، ریشه در اخلاق و مذهب دارد. بنابراین هر جامعه‌اي با توجه به اعتقادات ديني و اخلاقي خويش، قواعد ويژة خود را در اين زمينه‌ دارد. در دين مبين اسلام، گفته شده آنچه موجب حرمت نكاح ميان اشخاص است، محدود به سه عامل نسب و سبب و رضاع است و از آنجا كه اصل بر جواز و اباحه است مگر دليلي بر منع و حرمت برسد، نمي‌توان از حدود مشخص شده تجاوز کرد و دامنة حرمت را گسترش داد. درنتیجه، فرزندخواندگی نباید اثری در زمینة محرمیّت داشته باشد. اما خاصیت اجتماعی نهادهای حقوقی، ملازمه‌ای همیشگی بین مفهوم نهاد حقوقی از یک سو، و آثار مترتب بر آن از سوی دیگر ایجاد می‏کند. از آنجا که مفهوم نهادهای حقوقی در شرایط زمانی و مکانیِ متفاوت تغییر می‌کند، در وهلة نخست باید مفهوم و کارکرد کنونی نهاد حقوقی را دانست، و در وهلة دوم باید با مراجعه به روح و مبانی احکام شرعی، حکم شایستة آن را استخراج کرد تا بدین وسیله حقوقی پویا و متناسب با شرایط زمانی و مکانی به‏دست آید؛ حقوقی به‌روز و در عین‌حال منطبق بر موازین شرعی. تلاش این مقاله، پیروی از همین روش در موضوع محرمیّت در فرزندخواندگی است. این نوشتار، فرزندخواندگی را در جامعة کنونی ایران مبتنی بر ساختار «خانواده» می‌داند و در تحلیل وضعیت حقوقی فرزندخوانده نیز، رویکرد شارع نسبت به افراد حاضر در نهادهای «شبه خانواده» یعنی: «پسرِ شوهر»، «ربیبه» و «فرزند رضاعی» را مبنا قرار می‌دهد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code