صلاحیت ملی دولتها و منشور ملل متحد
نویسنده : افتخار جهرمی، گودرز؛
(14 صفحه – از 79 تا 92 )
خلاصه ماشینی: ابتدا باید دید که آیا بند 7 ماده 2 منشور ملل متحد3که ملل متحد را از مداخله در امور مربوط به صلاحیت ملی دولتها منع کرده،«مداخله»را در همین حد مورد نظر قرار داده است؟ آنگاه به این مسأله پرداخت که حدود مفهوم«امور اساسا ملی»کدام است؟ الف)مداخله ملل متحد و صلاحیت ملی در حقوق بین الملل«مداخله»هیچگاه معنایی واحد نداشته است؛ زیرا از یک طرف به معنای حق هریک از دولتها برای حمایت از اتباع و اموال آنان در خارج از مرزهای ملی به کار رفته و از طرف دیگر دربرگیرندهء عملیات قاهرانه یک یا چند دولت بوده است که با اعمال فشار دیپلماتیک یا استفاده از زور یا تهدید قصد داشتهاند نظر خود را در مورد مسألهای که در قلمرو صلاحیت ملی و حاکمیت دولتی دیگر قرار گرفته است به ان دولت تحمیل نمایند. ولی از آنجا که مفاهیم مندرج در منشور دربر گیرنده تمامی جنبههای زندگی اجتماعی دولتهاست،چگونه میتوان پذیرفت که اصولا دولتی در قلمروی اجتماعی دارای صلاحیت ملی است؟گذشته از این،چنانچه دولتها مسألهای را موضوع معاهدهای بین المللی کرده باشند،باز نمیتوان مدعی بود که آن مسأله به لحاظ سازمان ملل متحد از قلمرو صلحیت ملی آنها خارج شده است،زیرا هر معاهده فقط نسبت به طرفین یا برای امضاکنندگان ان اعتبار دارد و برای دولت امضاءکننده در قبال دولتهای ثالث الزامآور نیست.
آخرین دیدگاهها