نظامهای سلطانی به مثابه گامی نو جهت برونرفت از بن بست تبیین های دوگانه اقتدارگرایی و توتالیتر


نویسنده : جلال پور، شهره؛ جلال پور، شیوا؛

(‎30 صفحه – از 85 تا 114 )

چکیده:
بازنگری تاریخ ساختار قدرت در جوامع جهان سوم حتی اگر به گونه ای کاملاً سطحی و گذرا صورت گرفته باشد، مبین اصلی بسیار مهم و اساسی و در عین حال تفکر برانگیزی است و آن، برخورداری از تاریخی مدون و بسیار پر قدمت از خودکامگی و استیلای حکومت های استبدادی و یا به عبارت بهتر، نظام های سیاسی شخ صمحور بر اریکه قدرت است. از اینرو شاهد تدوین مد لهایی از جمله، «استبداد آسیایی یا شرقی» کارل مارکس، «سلطنت موروثی شرقی» ماکس وبر، «استبداد موروثی آسیایی » احمد اشرف و بالاخره نظریه «نظام های سلطانی» خوان لینز و هوشنگ شهابی جهت تب یین این نوع از ساختار قدرت هستیم. از آنجا که نظریه نظام های سلطانی الگویی نسبتاً جدید، با شاخصه هایی کمابیش متفاوت از دیگر نظرات بوده و ب هنسبت دیگر نظرات موجود از نقاط قوت بیشتر و در عین حال از ضریب خطای نسبتاً کمتری برخوردار است و تاکنون آنچنان که شایسته است جایگاه خود را در بین مد لهای تب یینک‌ننده ساختارهای غیر دموکراتیک نیافته است، لذا در این مقاله سعی داریم ضمن معرفی توصی فگران اصلی نظریه «نظا مهای سلطانی» ب هتوصیف و تحلیل این نظریه بپردازیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code