رویکرد جامعه شناختی به اقتصاد در چارچوب نظریه عمومی کنش


نویسنده : کارگر حاجی آبادی، محمد حسین؛

(‎14 صفحه – از 94 تا 107 )

خلاصه ماشینی: “نخست از لحاظ اینکه نمادها هستند که رفتار کنشگران را انتقال پذیر می کنند به برکت هنجارها و ارزشهای مرجع است که کنش انسانی در نگاه کنشگران دیگر و نیز خود کنشگر در عمل، شفاف می شود، زیرا همه می توانند در آن پهنا جهت وتداوم بیابند به علاوه از گذر هنجارها و ارزشهاست که کنشگر می تواند وضعیتی را تعبیر و تفسیر کرده و در آن نشانه های عطف، حد و مرز و عناصر قدرت را تشخیص داده و آنها را در فتارش منظور کند و بالاخره، هنجارها و ارزشها هستند که برای کنشگر، هدفها و وسایلی را عرضه می کنند که کنشگر از آنها به عنوان راهنما استفاده می کند و در عین حال به کنشش هم در نگاه خودش و هم در نگاه کنشگران دیگر، معنای خاصی می دهد. به نظر پارسونز دو فرایند عمده وجود دارد که مناسبات کنشگر-وضعیت را تغییر می دهد:[10] الف: فعالیت: شامل همه رفتارهایی است که کنشگر با آنها در وضعیت اثر می گذارد، چیزی تولید می کند و پیامی می فرستد و در همان حال، تحت تأثیر تغییراتی قرار می گیرد که از فعالیت کنشگران دیگر یا از فعالیت اشیاء غیر اجتماعی محیطش (مثلا تغییر درجه دما) منتج می شود. مجموعه فعالیتهایی که این سرمایه گذاری (Capabilization) ایجاب می کند و آنچه که از آن نتیجه می گردد، نظام فرعی »سازگاری« (Adaptation) اقتصاد را تشکیل می دهد که طی آن اقتصاد در محیط، یعنی در میان نظامهای فرعی دیگر جامعه و در محیط طبیعی، منابع لازم را می جوید، بر می گزیند و هزینه هایی را که نظام اجتماعی می تواند برای مصرف یا خدمات آنها بپردازد تعیین می کند.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code