نسبت کرامت و آزادی در اسلام و لیبرالیسم
نویسنده : مرادی، ذبیحالله؛
(18 صفحه – از 79 تا 96)
چکیده:
انسان در اصل تکوین و ذات خویش، بهواسطة برخورداری از روح و عقل الهی، موجودی صاحب کرامت و اختیار است و این کرامت و آزادی، عطیة الهی است که برای همة انسانهای جهان، از هر نژادی و رنگی، بهطور مساوی مفروض و مسلّم است و هرگونه برتریطلبی بر پایة ملیت، نژاد، رنگ، پوست، مال، ثروت و موقعیتهای اجتماعی، خانوادگی، قومی و مانند آن، ممنوع و منافی با کرامت ذاتی نوع بشر است. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و با هدف بررسی و تحلیل نسبت کرامت با آزادی در دو تفکر اسلام و لیبرالیسم به سرانجام رسیده و درصدد پاسخگویی به این پرسش مهم است که تفاوت مکتب اسلام با نگاه لیبرالیسم به کرامت و نسبت آن با آزادی چیست. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که لیبرالیسم با تاکید بر کرامت ذاتی و آزادی مطلق انسان، هیچ رفتار و عملی حامل تحدید یا تقیید را برنتابیده است و این دو ویژگی (کرامت و آزادی) هیچگاه و در هیچ حالتی، از انسان جداشدنی نیست؛ حتی اگر مرتکب بزرگترین جنایت شود. بنابراین، کرامت او مطلق بوده و او برای انتخاب هر چیزی آزاد است و هر عملی که از او سر زند، نمیتواند او را از کرامت ذاتی بیندازد. انسانگرایی، عقل خودبنیاد و آزادی مطلق، از مهمترین مبانی کرامت ذاتی در تفکر لیبرالیسم است. در مقابل، مکتب وحیانی اسلام، افزون بر بیان کرامت ذاتی آدمی، به کرامت ارزشی و آزادی مسئولانة او نیز توجه کرده است؛ به این بیان که انسان به موجب عمل و تلاش خود، این مرتبه از کرامت را کسب میکند و موجب رشد و تعالی خود را فراهم میسازد. این کرامت بر مبانیای استوار است که مهمترین آنها عبارتاند از مسجود فرشتگان بودن؛ جانشینی خدا، امانتداری؛ علم ویژة خدادادی؛ تسخیر موجودات؛ اشرف مخلوقات بودن؛ آزادی و اختیار داشتن؛ تقوا؛ عقل و فطرت الهی.
آخرین دیدگاهها