اخلاق قضاء (7)
نویسنده : یزدی، محمد ؛
(8 صفحه – از 11 تا 18 )
خلاصه ماشینی: “آن جلسه،جلسهء متعارفی است جلسه جشنی است خدای ناکرده جلسه عزایی است کنار هم مینشینند بحث را میکشند به نقطه دیگری مطالبی را مطرح میکنند و از این راهها نفوذ بردید او میکنند مطالبی را بحث میکنند تحت عنوان تبیین حق و بعد آهسته آهسته میکشانند به مسائل دیگری که از طریق نفوذ در عواطف یااحساسات بتواند بنحوی روحیهء صلابت قاضی را تضعیف بکنند،استحکام قاضی را تحتتأثیر عاطفه قرار بدهند این کار کار ظریفی است که معمولا آنهائی که نعوذ بالله دنبال این کار هستند در مواردی بوده است که با وسائط عدیدهای استفاده میکنند و من به دلیل مسئولیتی که دارم و با موارد و پروندههائی که گاهی روبرو میشوم نکات بسیار جالبی را متوجه میشوم که اشخاص از چه راههایی میآیند ولی خوشبختانه قضاوت ما با تجریهای که دارند همواره آن صلابت و استقلالشان موجب میشود وقتی به نقطه اصلی رسید همهء زحمات طرف را از بین میبرند و کار خودشان را به درستی انجام میدهند من بهعنوان مثال نمونهای را اشاره میکنم که فردی با اینکه کمتر به مسجد و نماز جماعت حاضر میشده حاضر میشود در مسجدی به نماز جماعت و کمکم در ردیف متدینین که مرتب به مسجد و نماز جماعت میآیند خودش را قرار میدهد و پس زا اتمام نماز برای رساندن امام جماعت به منزل اصرار میکند چون سن شما بالا هست یا خسته میشوید یا هوا سرد است من شما را با ماشین میرسانم و پس از یکی دو بار اصرار ایشان را سوار میکند و چند متر به آقا را میآورد و میبرد و آهسته آهسته رابطه خود را با امام جماعت دوستانه میکند درحدی که امام جماعت به این نتیجه میرسد که ایشان از همسایگان مسجدند و از متدینین موثق و متعهد و مقید به نماز جماعت هستند بعد از اینکه چنین روحیهای برای امام جماعت به وجود میآورد در یک فرصت مناسب به امام جماعت میگوید ما مشکلی در دادگاه داریم و من شنیدهام که قاضی مشحترم دادگاه از بستگان نزدیک شما است و از شما حالت اطاعت دارد ما نمیخواهیم خدای ناکرده حق ناحق بشود نمیخواهیم حق کسی را ببریم ما میخواستیم که این قاضی محترم کمی توجه بیشتری کند و مشکل ما را درست حل کند ما بیشتر از این نمیخواهیم که حضرتعالی به این قاضی محترم توصیه بفرمائید و سفارش کنید که پرونده ما را درست برسند.”
آخرین دیدگاهها