آثار حقوقی اعلان جنگ در اسلام و حقوق بین الملل معاصر
نویسنده : برزنونی، محمد علی ؛
(38 صفحه – از 275 تا 312 )
خلاصه ماشینی: [8] در بررسی تاریخ نظامی جنگ جهانی دوم نیز این نکته به دست میآید که در اکثر مواردی که اعلان رسمی جنگ صادر شده، ملاحظات سیاسی و بینالمللی مورد نظر بوده است یا هنگامی صورت گرفته که دیگر فواید عدم اعلان رسمی جنگ مثل تأثیر عامل غافلگیری نظامی مطرح نبوده است. در اسلام نیز اعلان جنگ وجود داشته و دارد که مستلزم انجام تشریفات خاصی بوده که اهم آن انذار، دعوت و اخطار است. ماده 51 منشور ملل متحد که دفاع از خود را مشروع شمرده است و نیز «جنگ بازدارنده» که در حقوق بینالملل مشروع شمرده شده است، براین طریق آغاز جنگ اشاره دارد. 2ـ مقابله با اعمال جنگطلبانة دشمن اگر بین کشور اسلامی و دشمن «حالت جنگ» قائم باشد یا از سوی دشمن اقدام به جنگ شود، هجوم بر آنان و اقدامات جنگی علیه دشمن جایز است و از آنجا که دشمن خود سبب برافروختن آتش جنگ شده است به انذار و اعلان جنگ نیاز نیست. در حقوق اسلامی به طور کلی جنگ جایز نیست مگر این که قبل از آن دعوت اسلامی صورت گرفته باشد و مهلتی نیز برای تحقیق، بررسی و مطالعه پیرامون دعوت به دشمن داده شود. [104] با توجه به این مطلب در حقوق اسلامی، انذار، دعوت و اخطار و به بیان دیگر، اعلان جنگ از اختیارات ولی امر مسلمین است و اوست که باید این وظیفه مهم را برعهده بگیرد و به هدایت عمومی «ناس» اقدام کند و آنان را به راه صواب و نهج حق دعوت نماید.
آخرین دیدگاهها