نسبت حق تعیین سرنوشت و دموکراسی از منظر حقوق بین الملل
نویسنده : قاسمی، غلامعلی؛ مویدیان، امینه؛
(26 صفحه – از 217 تا 242 )
چکیده:
در اسناد بینالمللی مردم از حق تعیین سرنوشت برخوردارند و به موجب آن میتوانند آزادانه وضعیت سیاسی خود را تعیین و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را پیگیری نمایند. حق مردم برای تعیین شکل سازمان اجتماعیشان، منطقا مبتنی بر قسمت اول تعریف مزبور است؛ یعنی حق حکومت کردن برخود. لیکن در مورد اینکه آیا حق تعیین سرنوشت شامل حق داشتن یک حکومت دموکراتیک هم هست یا خیر اختلاف نظرهایی وجود دارد. نسبت حق تعیین سرنوشت ملتها در حقوق بینالملل به عنوان اصل پشتیبان و حافظ حقوق بشر، با دموکراسی، به دلیل تنوع زیاد حقوق و آزادیهای بشر به عنوان ارزشهای مبنایی حق تعیین سرنوشت، نسبتی پیچیده و چندوجهی است. حقوق مدنی و سیاسی جزء «جداییناپذیر و ضروری» مفهوم دموکراسی هستند لذا تعیین سرنوشت سیاسی در چارچوب حکومتی دموکراتیک به خوبی تامین میگردد. رابطه تعیین سرنوشت اقتصادی و اجتماعی با دموکراسی به مانند تعیین سرنوشت سیاسی، ذاتی و لاینفک نیست؛ حقوق اقتصادی و اجتماعی به دلیل نقش آفرینی در فعلیت یافتن حقوق سیاسی به نحوی غیر مستقیم در دایره مفهوم دموکراسی قرار میگیرند. لذا حق بر توسعه اقتصادی و اجتماعی در چارچوب حکومت دموکراتیک به عنوان پیش شرط لازم بر ای تعیین سرنوشت سیاسی و مدنی حاصل میگردد. اقلیتها وگروههای فرهنگی ضمن شناسایی و احترام به فرهنگ متمایز آنها در نهادهای تقنینی، اجرایی و قضایی در رابطه با دموکراسی مانند سایر افراد آن جامعه حاملان یکسان و تمایز ناپذیر حقوق و آزادیها تلقی میشوند، نه اعضای جوامع فرهنگی که باید از حقوق متمایز فرهنگی برخوردار باشند.
آخرین دیدگاهها