مدل اشمیتی حقوق بینالملل؛ خودسازگی مفهومی و نابسندگی مبنایی
نویسنده : قاری سید فاطمی، سید محمد؛ حاجیعرب، مریم؛
(36 صفحه – از 61 تا 96 )
چکیده:
کارل اشمیت با الهام از ماکیاولی، ساحت سیاست را ساحت امر واقع میداند نه اخلاق. لذا بنیاد مفاهیم اساسی نظریه مدرن دولت را در بستری تاریخی به نظاره مینشیند؛ مفاهیمی الاهیاتی که عرفی شدهاند و لباس قانونگذار متعالی را بر تن حاکم مقتدر مطلقالعنان سرزمینی کردهاند. بعدها خرد مدرن با ایده حاکمیت قانون، آن مطلقالعنان را از تخت سلطنت به زیر کشیده و شبهخدایگانی متکثر و تجزیهشده را به جای وی برنشانده است. شبهخدایگانی که تیغشان گاه حتی علیه خودشان هم بران است. تمام مناقشه همین جاست؛ دولت مدرن نظم و ثبات جامعه را تضمین میکند. لذا بقایش ضروری است و نباید تیغش علیه خودش ببرد. اینجاست که ادعای توصیفی اشمیت در تبیین «آنچه حاکم است» رنگ میبازد و جلوهای تجویزی مییابد: اگر حاق امر سیاسی با حاکم مطلق گره خورده، باید «وجه شخصی حاکمیت را بازیابی کرد و بار دیگر آن را تفکیکناپذیر ساخت.» اما مبادی و لوازم بازیابی وجه شخصی حاکمیت برای سیاست بینالملل کداماند و جهانبینی حاکم بر آن تا چه حد در تبیین واقعیات حقوق بینالملل موفق است؟ بر این باوریم «توفیق اشمیت در تبیین حقوق بینالملل معاصر بنیادهای هابزی بردوام آن را عریان میسازد. در عین حال، تنها راه ابطال آموزههای نبوغآمیز اشمیت خروج از زمین بازی واقع گرایانة وی و عزیمت از همان نقطه ای است که از آن گریزان بود؛ همانا اخلاق»
آخرین دیدگاهها