درآمدی به بزه دیده شناسی (از سرزنش بزه دیده تا حمایت از بزه دیده)


نویسنده : وان دیک، یان جی . ام؛ مترجم : رایجیان اصلی، مهرداد؛

(‎29 صفحه – از 431 تا 459 )

چکیده:
اصطلاح «victimology» يكي از مفاهيمي است كه درباره معناي آن ميان دانشمندان علوم اجتماعي (از جمله: جرم شناسان، جامعه شناسان و روان شناسان) همواره بحث مي شود. خاستگاه اين مباحثه ها اغلب به اين اختلاف نظر اساسي باز مي گردد كه چه كسي براي نخستين بار اين اصطلاح را به كار برده و چه معنايي از آن را در نظر داشته است؟ در اين ميان، از آن جا كه جرم شناسان بيشترين سهم را در رواج دادن اين اصطلاح به منزله يك حوزه مطالعاتي خاص داشته اند، نظر غالب اين است كه اصطلاح مذكور در اصل به حوزه مطالعاتي خاصي براي بررسي رابطه ميان قرباني جرم و بزهكار باز مي گردد كه از دهه هفتاد ميلادي به حوزه وسيع تري فراتر از قربانيان جرم (به ويژه به قلمرو قربانيان نقض هاي حقوق بشري) نيز گسترانده شده است. بدين سان، مي توان گفت كه اين اصطلاح (چه از ديدگاه علمي – تجربي براي مطالعه نقش قرباني جرم در فرايند شكل گيري پديده مجرمانه و چه از نظرگاه سياسي براي تحقيق درباره حمايت از قربانيان نقض هاي حقوق بشري) به حوزه و مشخصي محدود است (يا بايد محدود باشد)؛ از جمله: در چارچوب حقوق كيفري ملي، به مطالعه قربانيان جرم هاي متداول مي پردازد و بر پايه حقوق بين المللي كيفري نيز آن دسته قربانيان نقض هاي حقوق بشري را مطالعه مي كند كه آن نقض ها اغلب به منزله جنايت هاي بين المللي جرم انگاري شده اند. از اين رو، در نوشتگان پارسي علوم جنايي، همسو با مصوبه نخستين فرهنگستان ايران در آخرين دفتر از واژه هاي نو (1314-1319)، كه واژه «بزه ديده» را به منزله برابر نهاده «مجني عليه» (يا همان قرباني جرم) به كار برده است، اين اصطلاح را (خواه به منزله يك حوزه مطالعاتي وابسته به جرم شناسي و خواه به منزله يك رشته مطالعاتي نيمه مستقل) مي توان به معناي «بزه ديده شناسي» به كار برد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code