یادبودی از استاد بزرگ حقوق (دکتر مهدی شهیدی)
نویسنده : داراب پور، مهراب؛
(46 صفحه – از 27 تا 72 )
خلاصه ماشینی: مدعی هنر و خودخواه نبود که گفتهاند: {Sهنر کمیاب باشد زر بسی هست# هنر نوری است کو با کم کسی هست37S} نباید انتظار داشت که ناقابلان،خریدار هنرمند و عاقلان باشند: {Sهنر نمیخرد ایام و غیر اینم نیست# کجا روم به تجارت بدین کساد متاع38S} اگر سخن بدگویان را باد صبا به گوشش میرساند تشکر میکرد که: {Sبسی ممنونم از دشمن که پیش دوست هر ساعت# بدم میگوید و میآردم هر لحظه در یادش39S} علم،هنر و اندیشه را با نیایش و ادب در هم آمیخته بود و آنها را پر و بال ترقی میشمرد و راستی که حرف دل راستتر و ماندنیتر است. » در پایان این بخش ببینید چگونه استاد ادیب دانشکده ادبیات دانشگاه شهید بهشتی،دکتر سید جعفر حمیدی،جان کلام همه استادان را در شعر«ماتم آن سرو جویبار»سروده و آن را به مصنف این مقاله نسبت داده است: {Sرفت از این دشت پرغبار شهیدی# سوی گلستان سبز یار شهیدی# گنج زری بود و خاک لایق او نه# رفت به گزار پربهار شهیدی# سینه چو دریا و دل سفینۀ دانش# داشت به سر در شاهوار شهیدی# گوهر دانش به دست و جوهر معنی# داشت به دنیای بیقرار شهیدیS} {Sدر صف میدان عدل و حق و عدالت# بود چو مردان سر به دار شهیدی# در نظرش خاک راه بود زر و مال# داشت به دل عشق این دیار شهیدی# بادۀ پرهیز از گلوی طرب داشت# بود بر اسب شرف سوار شهیدی# بس که دل آزرده بود از غلم این ملک# گشت مقیم بهشت یار شهیدی# دل به سفر بست تا دوباره نبیند# بدسری اهل روزگار شهیدی# «راضی»افسرده دل چگونه سراید# ماتم آن سرو جویبار شهیدیS} 7-استاد شهیدی و«راضی» {Sاز برای امتحان،چندی مرا دیوانه کرد# دید از فرهاد بهتر تاج مجنون گشتهام63S} در پای کوه سهمگین البرز،در لابلای آهنگین افسانۀ عشق و در میان آتشکده زرین و رنگین تهران،میخانهای متین،دلنشین و ملی ساختهاند که در دید علمای راستین،قطب حقوق ایران است و به این دانشکده بزرگ مملو از استادان سترگ،دانشکده حقوق دکتر بهشتی میگویند.
آخرین دیدگاهها