مفهوم حق: درآمدی تاریخی


نویسنده : مارتین پی.گلدینگ؛ مترجم : راسخ، محمد؛

(‎20 صفحه – از 261 تا 280 )

خلاصه ماشینی: بر این اساس،نویسنده شرح داده است که در آغاز مفهوم حق به معنای‌ انتخاب،آزادی و حاکمیت فرد بر سرنوشت خویش بکار می‌رفته است(به عبارت دیگر به معنای حقوق انتخابی “Option Rights” . چه وقت مفهوم حق از سوی یک فیلسوف تأیید(به اصطلاح)رسمی شد؟ اولین فیلسوف یا نویسنده‌ای که حق( ius را به معنای حق شخصی‌ ( Oersonal Rigts )تعریف کرده است،یعنی حق به معنای چیزی که می‌تواند مملوک شخص واقع شود،چه کسی بود؟پروفسور میشل ویلی( Micher Villey )از دانشگاه پاریس به نحو گسترده پیرامون سؤال مزبور به تحقیق و تفحص پرداخته و در بیشتر آثار منتشره خود از آن بحث کرده است. از نظر بلک استون حق«قدرت اقدام به عمل است آن گونه که فرد می‌پسندد،بدون هیچ قید یا کنترلی،مگر قید یا کنترل برخاسته از قانون طبیعت»،همچنین می‌توان اضافه نمود که تعریف اوکام در متن و زمینه«مسأله‌ فقر فرانسیسکانی»( The problem of Franciscan Ooverty )مطرح شده است: [مسأله مزبور عبارت است از این که‌]آیا این طور نیست که هر آن چه در دستان فردی‌ است که قسم خورده فقیر است،به نحو غیر مشروع در تصر اوست؟بنابراین اوکام با معنای«حقوق»( Rights )سرو کار داشته است به ویژه حقوق مالکیت و حقوق مربوط به انتقال و استفاده از اموال. ولی به همین دلیل که مفهوم حق(حقوق‌ انتخابی)جای نظریه حق عینی(حق بودن)را گرفته است‌[یعنی به دلیل تفکیک‌ مذکور است که‌]می‌توانیم بپرسیم آیا شخص حق انجام عمل اخلاقا بد را دارد(مهم‌ امکان طرح سؤال است،فعلا نمی‌خواهیم به آن پاسخ دهیم).

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code