یادداشتهای عاشورا


نویسنده : مودب، علی محمد؛

(‎2 صفحه – از 130 تا 131 )

خلاصه ماشینی: “عمر سعد و خولی و… و مثلا به خاطر چند دینار یا به خاطر گندم های ری یا به خاطر انحصار واردات چای خارجی… از همه اصول انسانی و حیوانی شان می گذرند و کارهایی می کنند که برای عرب متعصب جاهلی هم ننگ بود و این است که عاشورا می شود کلاس کالبدشکافی جامعه اسلامی؛ یعنی به ظاهر جسم امام حسین (ع) مثله می شود و در حقیقت روان جامعه اسلامی است که روی میز تشریح می افتد و عصر عاشورا بعد از اینکه امام حسین (ع) کشته شد و ماجرا به خیر و خوشی تمام شد ممکن است من همان طور که چای عصرم را جرعه جرعه می مکم منتظرم تا پیام های بازرگانی تمام شود به فکر بیفتم که ممکن است همین «رضا» دوستم، شمر باشد و بعد دقیق تر که شوم ببینم که خودم عمر سعدم و بعد… این جوری است که یک قیامت کوچکی برپا می شود و آدم ها از هم می گریزند،..”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code