دیدگاه های مختلف در باب جهانی شدن


نویسنده : مجرد، محسن؛

(‎6 صفحه – از 50 تا 55 )

خلاصه ماشینی: “هریک از این نظریه ها، به یک از سیاست جهانی، بیشتر می پردازد مثلا رئالیسم، به رابطة قدرت بین دولتها می پردازد، لیبرالیسم، به رشته تعاملات ریشه ای بین بازیگران دولتی و غیر دولتی، توجه دارد و نظریه نظام جهانی، بر الگوهای اقتصاد جهانی، متمرکز است که در ذیل به بررسی هر یک از نظریه ها می پردازیم: 1ـ رئالیسم (واقع گرایی): از دیدگاه رئالیستها، جهانی شدن، مهمترین جنبة سیاست جهانی یعنی جغرافیایی جهان، بین دولتها را تغییر نمی دهد. از این رو، جهانی شدن ممکن است زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما را تحت‌تأثیر قرار دهد؛ اما چیزی فراتر از نظام سیاسی دولتها در عرصه بین المللی نیست. نظریة نظام جهانی، رشد شرکتهای چند ملیتی را مطمئنا بیانگر یک تحول عمده در ساختار نظام جدید جهانی، تلقی نمی کند بلکه آنرا، یک روند دراز مدت در جهت ادغام هر چه بیشتر اقتصاد جهانی قلمداد می کند و از دید این نظریه، هیچ چیز در نظام جهانی مبتنی بر بازار جهانی، حالت طبیعی و گریز‌ناپذیر ندارد و نظام جهانی فعلی نیز، روزی به پایان خواهد رسید و سرانجام، انقلاب ارتباطات، آخرین نمود از روندهای درازمدت در نظام جهانی است که به تراکم زمان و مکان، منجر خواهد شد. 2ـ نگرش نظام جهانی، جهانی شدن را یک روند جدید در نظر نمی گیرد بلکه تبلور اخیر آن را بخشی از روندهای درازمدت توسعة اقتصاد جهانی قلمداد می کند که در آن تمام جنبه ها به یکدیگر مرتبط و وابسته ا ند.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code