قدرت و عدالت در سیاست علوی


نویسنده : دین پرستی صالح، فائز؛

(‎8 صفحه – از 46 تا 53 )

خلاصه ماشینی: “عنصر عدالت در این فلسفه، به صورت بارزی مشهود است که مؤید مدعای ما در این راستا نوشتار می‌باشد: گفت من تیغ از پی حق می‌زنم بندة حقـم، نه مأمـور تـنم شیر حقم، نیستم شیر هوا عقل من بر دین من باشد گوا رخت خود را من زره برداشتم غیرحق را من عدم انگاشتم که نیم، کوهم زحلم و صبر و داد کوه را کی در رباید تند باد؟ کوهم و هستی من بنیاد اوست ورشوم چون کاه بادم یاد اوست جز به یاد او نجنبد میل من نیست جز عشق احد سر خیل من[48] و در شاه بیت همین داستان می‌گوید: از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان مطهر از دغل[49] [1] احمد بخشایشی اردستانی، اصول علم سیاست، چاپ اول (تهران: انتشارات آوای نور 1376)، ص15 [2] دووره، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی شریعت‌پناهی، چاپ دوم (تهران: نشر دادگستر، 1379)، ص51 [3] حسین بشریه، مبانی علم سیاست (جزوه درسی) (تهران: دانشگاه امام صادق u، 1377)، ص25 [4] همان، صص30-35 [5] «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» [6] نهج‌البلاغه،‌ ترجمه سید جعفر شهیدی، چاپ پانزدهم (شرکت انتشارات علمی وفرهنگی، 1378)، خطبه 229، ص262 [7] همان، خطبه 92، ص85 [8] همان، خطبه 15، ص16 [9] ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2 (بیروت: دارالمعرفة ، 1984م)، ص342 [10] محمد باقر بهبودی، سیره علوی (بی‌جا، 1368)، صص77-78 [11] عبدالفتاح، عبدالمقصود، امام علی بن ابیطالب u (روزگار عثمان)، ترجمه سید محمد مهدی جعفری، شرکت سهامی انتشار (بی‌جا، بی‌تا)، ص342 [12] ابن ابی‌الحدید، شرح النهج‌البلاغة، ج1، الطبعة الثانیة، بیروت: (داراحیاء التراث العربی، 1965م)، ص270 [13] نهج‌البلاغه، خطبه 24، ص259 [14] ابومحمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری، الامامة و السیاسة، ج1، بیروت: دارالمعرفة، بی‌تا، ص51 [15] ابوالفدا الحافظ، ابن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، ج7، بیروت: دارالکتب العلمیة، بی‌تا، ص239 [16] محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج6، چاپ دوم (تهران: انتشارات اساطیر، 1362)، ص2343 [17] البدایة و النهایة، ص239 [18] فاخفض لهم جناحک و الن لهم جانبک وابسط لهم وجهک واس بینهم فی اللحظة و النظرة حتی لا یطمع العظماء فی حیفک لهم و لا ییأس الضعفاء من عدالتک بهم [19] ولیکن احدب الامور الیک اوسطها فی الحق، و اعمها فی العدل و أجمعها لرضی الرعیة» [20] «ان لکم عندنا ثلاثة لانمنعکم صلوة فی هذا المسجد و لانمنعکم نصیبکم من هذا الفیء ماکانت ایدیکم مع ایدینا و لا نقاتلکم حتی تقاتلونا» [21] «و لقد اوحی الیک و الی الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code