تاریخچه شکل گیری قاعده نقش قابل پیش بینی در رویه قضایی کامن لا و ورود آن به مقررات داخلی و بین المللی
نویسنده : کاظمی نجف ابادی، عباس ؛
(28 صفحه – از 95 تا 122 )
چکیده:
آشنایی با بسترها و عوامل ایجاد کنندۀ یک قاعدۀ حقوقی و روند شکلگیری و نحوۀ تکامل آن، یکی از راههای بسیار مؤثر در شناخت و ارزیابی آن قاعده و تحلیل نقاط ضعف و قدرت و میزان کارآمدی و ثمربخشی آن است. یکی از قواعد جدید حقوقی در سطح حقوق بینالملل، قاعدۀ نقض قابل پیشبینی قرارداد است. قاعدۀ نقض قابل پیشبینی در حقوق کامن لا، از زمانی مطرح گردید که در دعوای هاچستر علیه دولاتور (1853) دادگاه پذیرفت که ممکن است قراردادی که باید در آینده اجرا شود، قبل از فرارسیدن سررسید، نقض گردد و زیاندیده میتواند بلافاصله اقامۀ دعوا کند. تا قبل از این دعوا، نظر دادگاهها این بود که وقتی زمان اجرای قرارداد نرسیده، نمیتوان نقض آن را تصور نمود. به عبارت دیگر، نمیتوان برای موضوعی که محقق نشده، حکم صادر کرد اما نپذیرفتن رد، در جایی که نقض قطعی محسوب میشد، به معنای اتلاف سرمایهها و معطل ساختن طرفین بود لذا دادگاه، در پروندۀ هاچستر علیه دولاتور، به علت کارآمدیای که این قاعده در عمل داشت، آن را پذیرفت. این رأی، در سالهای بعد در انگلیس، کانادا و آمریکا توسط دادگاههای عالی پذیرفته و نهادینه شد و به مرور زمان، در طی دعاوی مختلف، جنبههای مجهول آن روشن گردید. مقبولیت و کارآمدی این قاعده باعث شد که علیرغم مخالفت برخی اساتید، به مجموعۀ بازگویی قراردادها و قانون یکنواخت تجاری آمریکا راه پیدا کند و سرانجام در سال 1980، در قالب مواد 71 و 72 کنوانسیون بیع بینالمللی کالا، به یک قاعدۀ الزام آور بینالمللی تبدیل گردد.
آخرین دیدگاهها