«من» و «خود» از دیدگاه فلاسفه (تا اوایل قرن هفدهم)


نویسنده : اعوانی، شهین؛

(‎14 صفحه – از 67 تا 80 )


چکیده:
آیا خودشناسی از جسم و مشخصات بیرونی ما نشئت می گیرد یا خصوصیات درونی ، منش انسانی ، خلق و خوی فردی نیز در آن سهیم اند؟ دیگران ما را چگونه می شناسند؟ معیارهای مشترک خودشناسی و دیگرشناسی چیست ؟ در پی این پرسش هاست که درک از خویشتن خویش با خودآگاهی و ادراک «غیر من » یا «غیر خود» ارتباط می یابد. در این مقاله ، علاوه بر سوالات فوق در صدد پاسخ گویی به آن هستیم که اگر، به طور مثال ، اصل «وجود ادراک است » یا وجود به معنای «شی ء مدرک» را از بارکلی بپذیریم ، آن گاه وقتی می گوییم «من حق دارم » یا «این مال من است » یا «خودم را می شناسم »، این «من » و «خود» چیست . خواه وجود ماده را منتفی بدانیم و قائل به ظاهر و نمود یا نمود بی بود باشیم ، و خواه قائل به ماده و اصالت آن باشیم و جسم را در قالب بدن انسان به عنوان بود و وجود او قبول کنیم ، باید قبل از آن ثابت کنیم که محمل حقی که بر «من » تعلق می گیرد، کجاست . «من » توسط چه نحله های فکری و متفکرانی مطرح بوده و آیا از طریق فلسفی قابل تعریف است ؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code