اصولگرایی حقوقی، بستری برای تولد عدالت کیفری نوین
نویسنده : شاملو، باقر؛ پاک نیت، مصطفی؛
(27 صفحه – از 37 تا 63 )
چکیده:
حقوق کیفری بر پایهي اصول و انگارههایی بنیان گذاشته شد، که مطلق و غیر قابل انعطاف و در عین حال ایدهآلگرا قلمداد میشوند. لیکن، علم حقوق، بهویژه حقوق کیفری در چند دهه اخیر نسبت به گذشته از انعطافِ بیشتری برخوردار شده است و در وهلۀ اول به عنوان ابزاری برای رسیدگی به مشکلات بشری و انتظام بخشیدن به موضوعاتِ اجتماعی، تغییرِ کارکرد داشته است. حقوق کیفری از هدفگذاری بهمنظور تجسّمِ یک جامعهي ایدهال و تحصیلِ «بایدها»، به مدیریتِ بهینه «هستها» تغییرِ مسیر داده است. بدون تردید تحول حقوق کیفری امروز، ریشه در تحول روشنگرانه و فیلسوفانهي قرن هجدهم دارد، که با نظریه کیفری سزار بکاریا به اوج خویش رسید. وی اصول و قواعد حقوق کیفری مدرن را نظریهپردازی نمود، که از آن به اصولگرایی کیفری کلاسیک تعبیر میشود. این اصول همچنان به سیطرهي خود در قلمروِ کیفری، ادامه میدهند، امّا نه با همان مفهوم و اقتداری که در آغاز ظهور نمودند. تغییر و تحدیدِ قلمروِ مفهوم این اصول، تحت تاثیرِ تحولاتی است، که از ناکارآمدی این اصول در تعامل با پدیدههایِ حقوقی ناشی شده است. امروزه اصلاح و جهتدهی به «هستها» و «مدیریتِ نظمِ اجتماعی» از مهمترین رسالتهای حقوق به حساب میآید. لذا باید تصریح کرد که اصولگرایی در علم حقوق ضمن اینکه به مفهومی نوین و ایدهال طلب از عدالت کیفری هویت بخشید اما بتدریج با تحولات اخیر چالشهای جدیدی را به همراه داشته است.
آخرین دیدگاهها