بازاندیشی تئوریک و عملی کمونیسم در فروپاشی شوروی


نویسنده : توحیدفام، محمد؛ صالحی، اکرم؛

(‎20 صفحه – از 51 تا 70 )

چکیده:
به جرأت ميتوان گفت که پس از جنگ جهاني دوم، فروپاشي شوروي مهم ترين تحول سياسي – بين المللي در قرن بيستم بود. اين تحول موجب پايان عمر ۴۵ ساله دوران جنگ سرد و نظام دو قطبي گرديده و شرايط بنيادين جديدي را بر نظام بين المللي تحميل نمود. از اين رو تعداد زيادي از انديشمندان و محققين به ويژه در حوزه علوم سياسي و روابط بين الملل به پژوهش در زمينه علت شکست اولين تجربه عملي کمونيسم و فروپاشي نظام هاي کمونيستي در اوايل دهه ۱۹۹۰ پرداخته و از زواياي مختلف موضوع را بررسي نمودهاند. در اين مقاله نيز تلاش شده است به نارساييهاي کمونيسم در تئوري و نيز در عمل پرداخته شده و از اين زوايه به دلايل پايان نظام دو قطبي توجه شود. در اين چارچوب مواردي مثل ناتواني دروني كمونيسم در پاسخگويي به نيازهاي روز جهاني، عدم توجه به آزادي، عدم اهميت دادن به دموكراسي، اغراق در نقش پرولتاريا، ديدگاه غلط در زمينه كار، دوري از عقل گرايي، ناکارآمدي تئوري جبر تاريخي (ماترياليسم ديالکتيک)، عدم توجه به مليت ها و ناتواني در ايجاد پيوند ايدئولوژيك محكم بين آنها و بالاخره بي توجهي به انگيزه ها و ابتكارات فردي در قالب نارسائي هاي تئوريك كمونيسم توضيح داده شده و سپس اين نارسائي ها در بعد عملي نيز مورد كنكاش قرار گرفته است. كه در مبحث مربوط به نارسائي هاي عملي كمونيسم موضوعاتي چون نارسائيهاي اقتصاد انعطاف ناپذير متكي بر برنامه ريزي متمركز، ناكارآمدي و فقدان انگيزه و دلگرمي در توليد محصولات كشاورزي، نارسائي هاي اجتماعي، نارسائي هاي سياسي و اصلاحات گورباچف مورد بررسي قرار گرفته است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code