مفهوم حقوق طبیعی و حقوق بین الملل در اندیشه سیاسی توماس هابس


نویسنده : صلاحی، ملک یحیی؛ امینی، واحد؛

(‎22 صفحه – از 159 تا 180 )

چکیده:
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران ، نگرش جدید به مفهوم قانون ، حقوق طبیعی و حقوق بین الملل در بستر اندیشه مدرن با دیدگاه های «توماس هابس » نظریه پردازی شده است . نفوذ نظریات حقوق طبیعی در حقوق بین الملل از آغاز قرن شانزدهم و همراه با پیدایش حقوق بین الملل شروع می شود. قرن هفدهم ، قرن پویایی علم بود، در چنین شرایطی هابس تلاش خود را برای تبیین علل وجودی جامعه سیاسی بر مبنای عقلی شروع کرد و فلسفه وی نخستین فلسفه اخلاقی مدرن گردید، زیرا فلسفه ای بود که به طور کامل پیامدهای علوم طبیعی مدرن را پذیرفت و نسبی انگاری باستان را در شکل «نظریه حقوقی » بازگو کرد که برحسب آن حقوق طبیعی انسان مبین آن چیزی است که انسان ها خواهان انجام آنند، در نتیجه حقوق طبیعی از قانون طبیعی مشتق می شود. وی به عنوان نظریه پرداز حقوق طبیعی مدرن از جمله کسانی است که تنها به حقوق طبیعی در روابط بین الملل اعتقاد داشت و وجود حقوق موضوعه را انکار می کرد و تنها حقوق طبیعی را اساس حقوق بین الملل قرار داد. لویاتان به عنوان بزرگ ترین و شاید یگانه اثر منحصر به فرد و بی بدیل و شاهکاری بی نظیر و منظومه ای فکری در زمینه فلسفه سیاسی در زبان انگلیسی بیش از دیگر آثار هابس تلاش او را به تدقیق مفاهیمی نظیر قانون ، حقوق طبیعی ، علم سیاست ، قدرت سیاسی و حاکمیت به نمایش می گذارد. این مقاله درصدد است با تامل در نظریه پردازی و پژوهش در اندیشه سیاسی توماس هابس ، نگرش وی را نسبت به مفاهیم قانون ، حقوق طبیعی ، قوانین طبیعی ، حقوق بین الملل ، وضع طبیعی ، جامعه سیاسی ، قدرت سیاسی و لویاتان بررسی نماید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code