مطالعه ی تطبیقی وکالت ثانوی در ایران و انگلیس
نویسنده : آهنگران، روح الله؛
(18 صفحه – از 26 تا 43 )
چکیده:
با توجه به اینکه انسان مدنی الطبع است و برای رفع احتیاجات خود به تعاون و کمک همنوعان خود نیاز دارد، لذا در بهرهمندی از موهبتهای الهی و طبیعی و برای پیشرفت در زندگی اجتماعی ناگزیر از سپردن بعضی از امور به همنوعان خود است. گاهی این امر با اعطای وکالت محقق میشود. در برخی موارد ضمن اعطای وکالت به شخصی، اذن توکیل به غیر نیز به وی داده شود که معمولا منتهی به حذف وکیل اول از رابطه نمی شود و هدف آن اعطای نیابت به شخص ثالث برای انجام مورد وکالت است و ماده ۶۷۲ قانون مدنی جواز توکیل به غیر را در موارد مشخص آورده است. اعطای وکالت از سوی وکیل به شخص ثالث در دو حالت رخ میدهد، حالت اول این است که وکیل با حق توکیل به غیر، که می خواهد وکیل دیگری برای انجام موضوع وکالت انتخاب نماید، قصد ندارد که خود اختیار انجام موضوع وکالت را از دست بدهد. حالت دوم این است که وکیل با حق توکیل غیر، می خواهد تمام اختیارات خود را به دیگری واگذار نماید تا وکیل دوم بتواند موضوع وکالت را انجام دهد. در حقوق انگلیس بر طبق یک قاعدهی کلی وکیل نمیتواند اجرای مورد وکالت را به شخص دیگری واگذار نماید، اما مطابق قواعد آن، رابطهای میان موکل و وکیل دوم وجود نداشته و وکیل اول مسئول اعمال وکیل دوم خواهد بود. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به مطالعهی تطبیقی وکالت ثانوی در ایران و انگلیس پرداخته خواهد شد.
آخرین دیدگاهها