از خودبیگانگی در خوانش اندیشه سیاسی شریعتی
نویسنده : منوچهری، عباس؛ سالاری، عاطفه؛
(18 صفحه – از 147 تا 164 )
چکیده:
شریعتی به از خودبیگانگی چونان یک بحران می اندیشد. او از.این مفهوم» برای توضیح چگونگی از دست رفتن “هوبت” و “وجود حقیقی وفطری” انسان و شکل گیری “آگاهی کاذب” وانحطاط مردمان دنیای سوم استفاده میکند. مفهوم بحران در نظر شریعتی دو جنبه دارد یکی عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی و دیگری از دست رفتن روح خدایی انسان جدید است. وی نظربهپردازی رادیکال و خوشبین به ذات انسان است» که ریشهی مشکلات و نابسامانیهای پدید آمده را ناشی از عوامل مصنوعی و ساختههای دست بشر میداند. شریعتی استعمارء استثمار و استحمار را به عنوان علل اصلی بحران الیناسیون در بین مردمان جهان سوم و جوامع اسلامی از جمله ایران معرفی میکند. به نظر او اسلام شیعی احیاء شده وضعیت ایدهآلی را به وجود میآورد که دارای سه بعد “عرفان: برابری و آزادی” است و قادر خواهد بود در این زمانه» که روح انسانی در تکاپوی یافتن راهی برای رهایی است. اشکال موجود سلطه را از بین ببرد. شریعتی معتقد است این وضع آرمانی تنها از طریق بازگشت به خویشتن محقق می گردد و توانایی آن را دارد که مسلمان ایرانی از خود بیگانه را به خویشتن حقیقی خود بازگرداند.
آخرین دیدگاهها