فلسفه انسانشناختی حقوق بشر
نویسنده : باقرزاده، محمدرضا؛
(16 صفحه – از 7 تا 22)
چکیده:
تعیین و وضع حقوق واقعی بشر مرهون معین بودن موضوع آن و به عبارتی دانش «انسانشناسی» است. اندیشههای انسانشناسانه فلاسفه و دانشمندان در شناخت بشر گسترهای وسیع و گاه به غایت در تضاد با یکدیگر از انسان خدایی تا انسان گرگی، از خیریت بالذات تا شریت بالذات و از موجودی فطری و فاقد هرگونه طبیعت و فطرت، از ربوبیت تا عبودیت، از اختیار تا جبر، از خاکی تا افلاکی، از دنیوی تا ابدی، از فراجنسیتی تا مذکر و از هدفمندی تا بیهدف دارد. همچنین اندیشمندان انسانشناس، از راههای گوناگونی مثل مشاهده و تجربه، یا عقل و یا منبعی فراعقل و فراتجربه یعنی «وحی» به مطالعه انسان میپردازند لکن بهترین راه، بهرهگیری راه جامع و تلفیقی و با استفاده از همه ابزار شناخت است تا همه ابعاد انسان شناخته شود. در این نوشتار مولفههای محوری در شناخت حقیقت بشر همچون، عبودیت بشر، هویت جسمانی ـ روحانی بشر، فطرت بشر، کرامت بشر، اختیار بشر، رابطه بشر و جنسیت، هدفمندی بشر، امتداد ابدی حیات ابدی بشر، هویت اجتماعی بشر و… به روش تحلیل عقلی مورد بررسی و تطبیق میان دیدگاههای الحادی و دیدگاه الهی قرار گرفته است. این مولفهها هر یک تاثیرات و تفاوتهایی را در استنباط نظام حقوق بشر میگذارد که نظام حقوق بشر الهی را از نظامهای الحادی متمایز میسازد.
آخرین دیدگاهها