عدالت به عنوان اصلی مستقل؛ پذیرش یا انکار؟

  • نویسندگان: خدیجه شیروانی؛ علیرضا آبین
  • صفحه ۱۹۸-۲۱۸

چکیده

بی‌تردید عدالت به عنوان هدف والای علم حقوق محسوب می­شود که تمامی آموزه­های حقوقی در جهت دست­یابی به این هدف سامان داده می‌شوند. اما پرسش این است که آیا اندیشه عدالت می­تواند خود به عنوان اصلی مستقل در جهت قانون‌گذاری، نسخ، تغییر و تفسیر سایر قوانین موضوعه مورد استفاده قرار گیرد؟ آنچه از بررسی کتب فقهی و حقوقی قابل استنباط به نظر می‌رسد این است که در این زمینه سه دیدگاه قابلیت طرح دارد. در یک نظریه عدالت هیچ‌گاه به عنوان اصلی مستقل محسوب نشده و معیار سنجش قوانین، تطابق با وحی است. در گرایش دیگر عدالت می­تواند به عنوان اصلی مستقل برای استنباط، جرح و تعدیل قوانین مورد استفاده قرار گیرد و دیدگاه سوم که منطقی­تر به نظر می­رسد، این است که رویکردی معتدل نسبت به عدالت باید در پیش گرفت؛ به این معنا که در پاره­ای موارد می­توان از عدالت به عنوان اصل و منبعی مستقل استمداد جست. در نوشتار حاضر، ضمن نقد و تحلیل این سه رویکرد و بررسی آثار حقوقی مترتب بر آن­ها، در نهایت دیدگاه برگزیده خویش را ارائه می­دهیم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code