بازاندیشی وضعیت حقوقی مهریه موجل پس از انحلال نکاح
نویسنده : پیلوار، رحیم ؛ علیزاده، یدالله ؛
(27 صفحه – از 167 تا 193 )
چکیده:
امروزه، در برخی موارد اتفاق میافتد که به درخواست مرد و با موافقت زن، برای تادیه مهریه هنگامی که از نوع دین است، اجل (موعد) قرار داده میشود و اگر زن قبول کند، مهریه قبل از رسیدن موعد غیرقابل مطالبه میگردد. در شرایطی که رابطه زوجیت دوام پیدا کند و مستحکم باشد، مشکلی پیش نمیآید؛ زیرا زندگی مشترک در طول زمان امتداد پیدا میکند و زوجه دلیلی نمیبیند که پیش از موعدی که خود پذیرفته است، طلبش را مطالبه کند و حتی اگر هم مطالبه کند، دعوای او مطابق قواعد حقوقی، محکوم به رد است. ولی در صورتی که مدتی پس از عقد نکاح، این رابطه به دلیل طلاق، فسخ یا فوت گسسته شود، معمولا زن یا وارث او خواهان مهریه میگردند و مرد یا وراث او هم در مقابل به اجل قراردادی استناد مینمایند. رویه قضایی ما، بهویژه در خصوص مصداق شایع انحلال نکاح، یعنی طلاق، راه حل قاطعی برای حل چنین مسائلی در پیش نگرفته و برخی دادگاهها در چنین وضعیتی حکم به حال شدن مهریه و بعضی حکم به بقای اجل قراردادی میکنند؛ گرچه دیوان عالی کشور متمایل به حال شدن میباشد. در این مقاله به اختصار وضعیت حقوقی اجل را در چنین مواردی بررسی میکنیم و نشان داده خواهد شد در صورتی که شوهر فوت کند، دین حال میشود، ولی اگر زن فوت نماید، خیر. همچنین اگر طلاق، یا فسخ مستند به کوتاهی مرد باشد، به نظر میرسد با عنایت به شرط ضمنی عرفی موجود در جامعه، دین ناشی از مهریه حال میشود و در هر حال، اگر توافقی نظیر شرط بنایی یا صریح بین طرفین برای چنین وضعیتهایی وجود داشته باشد، به همانها عمل خواهد شد.
آخرین دیدگاهها