تأثیر متقابل عقد و قبض و تسلیم

نویسنده : قاسم زاده، سید مرتضی ؛

(‎32 صفحه – از 87 تا 118 )


خلاصه ماشینی: “م نیز تعیین مدت مجهول را به شرطی که موجب جهل به ارزش مبیع یا ثمن گردد مبطل قرارداد بیع(یا قرارداد دیگر)دانسته‌اند بنابراین هرگاه مد تعیین شود ولی برای مثال زمان آن هفتاد یا هشتاد سال و بیشتر باشد نمی‌توان چنین قراردادی را باطل دانست 2 زیرا هیچ دلیلی بر بطلان این نوع قرارداد وجود ندارد البته در عمل از چنین قراردادی استقبال نمی‌شود و دو طرف درباره چنین شرطی عملا به توافق نمی‌رسند. م. استثناء بر قاعده است 4زیرا مقتضای انتقال ملکیت این است که تلف بر عهده مالک(جدید)باشد نه فروشنده که در گذشته مالک بوده است و با عقد بیع، مبیع را به مشتری تملیک کرده است ولی با کمی دقت و توجه به قصد مشترک دو طرف این تحلیل مخدوش می‌شود و ذهن پویا حکم ماده 387 را قاعده می‌یابد نه استثنای بر قاعده زیرا هدف و مقصود دو طرف از خرید و فروش این است که خریدار ثمن را بدین منظور به فروشنده می‌دهد که مبیع را بدست آورد بنابراین هرگاه او به هنگام بستن قرارداد می‌دانست که هیچ وقت بر مبیع دست نمی‌یابد، حاضر به انجام معامله نمی‌شد، پس همین که مبیع تلف شود، چون تعهد خریدار به دادن ثمن مبنای خود را از دست داده است، از بین می‌رود و به خریدار باز می‌گردد 5»و بازگشتن ثمن به خریدار در زبان حقوقی به «انفساخ»تعبیر می‌شود و امرای استثنایی و خلاف قاعده نیست.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code