اخلاق قضاء (6)

نویسنده : یزدی، محمد ؛

(‎6 صفحه – از 11 تا 16 )


خلاصه ماشینی: “این یک مطلب که قضاوت محترم طبعا به‌ این نکته عنایت دارند که وقتی بحث رسید به‌ مسائل حدود تا آنجائی که امکان دارد می‌بایست‌ تلاش گردد و حد نفی شود برخلاف آنچه که‌ گاهی دیده می‌شود کسانی تصور می‌کنند اگر ما پیگیری کنیم دنبال کنیم و اثبات کنیم جرم‌ را،و طرف را بیاوریم و منتهی به حد کنیم یک‌ کار درستی است باید صریحا عرض کنم که‌ حتی اگر شما که قاضی نیستید و در مراحل‌ مقدماتی قضاء کار می‌کنید یا در یک تشکیلات‌ جدائی از قوه قضائیه و یا در مسئولیت ضابط دستگاه قضائی یا قاضی تحقیق کار می‌کنید و قرائنی برای شما پیدا شد حدودا اطمینان پیدا می‌کنید به وقوع جرمی و مسائل اجتماعی دیگری‌ در بین نیست به اصطلاح قوانین امروز ما کلمه‌ باند فحشاء و منکری وجود ندارد یا مرکز توطئه‌ و مرکز اشاعه‌ای وجود ندارد ولی فردی است‌ که شما بر حسب اتفاق در مسیر کارتان متوجه‌ شده‌اید که او مرتکب چنین گناهی شده است‌ حالا این اطلاعاتتان را بیاورید توی دستگاه‌ قضائی و پیگیری کنید تا جائی که منتهی به‌ اجراء حد شود این کار درستی نیست و ما از این روایات استفاده می‌کنیم که نمی‌بایست این‌ کار وجود داشته باشد در یک کلام نتیجه‌یی که‌ از این بحث می‌گیریم قضات محترم می‌بایست‌ این روحیه را در خودشان تقویت کنند که برای‌ گرفتن حقوق مردم پی‌گیری تا آنجائی که امکان‌ دارد باید ادامه پیدا کند اما در اجراء حدود تا آنجائی که امکان دارد باید راه خلاصی طرف را پیدا کرده،راه اثبات جرم را یعنی این دو مطلب‌ درست در دو نقطه متقابل قرار دارند و قاضی‌ نمی‌بایست اگر در دادگاه حقوقی کار می‌کند و فردا رفت در دادگاه کیفری با همان روحیه در دادگاه کیفری عمل کند یا بالعکس اگر از دادگاه‌ کیفری رفت به دادگاه حقوقی با روحیه دفع‌ اثبات جرم و تسامح در اثبات عمل بکند بلکه در هرکدام می‌بایست این مطلب را دقیقا رعایت کند از اینجا یک مبحث کوتاه اخلاقی دیگری را می‌شود استفاده کرد که بندگان خدا در پیشگاه‌ الهی مورد توجه خداوند هستند و صرف این‌که‌ کسی مرتکب گناهی شود نباید موجب شود که‌ تصور کنیم آن بنده خدا از درگاه خدا دور شده‌ است یا مبغوض درگاه الهی است همان‌طور که‌ می‌دانیم این عصمت اختصاص دارد به معصومین‌ صلوات الله علیهم اجمعین همه مردم عصمت‌ ندارند و لغزش برای هرکسی امکان‌پذیر است‌ اگر فردی مرتکب گناهی شد اولا گناه وقتی‌ مخفیانه است و هیچ‌کس اطلاعی از آن ندارد شخص بلافاصله خودش می‌رود پیش خدا و توبه می‌کند و«التائب من الذنب کمن لا ذنب له» کسی که از گناه خودش توبه کرد مثل کسی‌ است که هیچ گناهی نکرده است و این باب بحث‌ مبسوطی دارد که شما همه با این مسئله آشنا هستید،هم آیات شریفه قرآن کریم و هم روایات‌ متعدد ائمه معصومین«صلوات الله علیهم‌ اجمعین»می‌گوید که وقتی کسی گناهی را مرتکب شد پس از گناه همان قدر که خود متوجه‌ شد که فریب شیطان را خورده است و استغفار کرد و توبه کرد و از خدا خواست که خداوند او را ببخشد.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code