پنجره های شکسته – پلیس و امنیت محلی

نویسنده : جورج ال . کلینگ ؛ جمیز کی ویلسون ؛ مترجم : صادری توحیدخانه، محمد ؛

(‎26 صفحه – از 179 تا 204 )


خلاصه ماشینی: “ممکن است یک شکاک جرم‌گرا اعتراف نماید که یک افسر ماهر گشت پیاده می‌تواند نظم را حفظ نماید،اما همچنان پافشاری خواهد نمود که این نوع از«نظم»در مقابل منابع‌ واقعی ترس اجتماعی-یعنی جرایم خشونت‌آمیز-آن‌چنان کارآیی ندارد. بررسیهای شهروندان نشان می‌دهد که کهنسالان بسیار کمتر از اشخاص جوانتر بزه‌دیده‌ واقع می‌شوند و برخی نیز از این امر چنین استنباط کرده‌اند که ترس شناخته‌شده از جرم‌ که توسط سالمندان به زبان آورده می‌شود مبالغه‌ای بیش نیست و احتمالا،ما نباید برنامه‌های ویژه‌ای برای حمایت از اشخاص مسن‌تر طراحی نماییم؛بلکه باید سعی کنیم‌ تا با ایشان در مورد خروج از ترس خود ساخته‌شان سخن بگوییم. تقریبا تا همین اواخر،در بیشتر ایالتها-و حتی امروز در برخی مکانها-پلیس افراد را تحت اتهاماتی چون مظنون‌ بودن یا ولگردی و یا مستی در ملأعام،اتهاماتی که به ندرت محتوایی حقوقی داشتند، دستگیر می‌نموداین اتهامها نه از آن جهت وجود داشت که جامعه از قضات می‌خواست که آنها ولگردان یا مشروب‌خوران را مجازات نمایند،بلکه به خاطر این بود که جامعه افسری می‌خواست که وی ابزار قانونی برای زدودن اشخاص نامطلوب از محل،[آنگاه که تلاشهای غیررسمی برای حفظ نظم در خیابانها ناکام می‌مانند]،در اختیار داشته باشد. بنابراین،اگر دستگیری تنها تدبیر برای پلیس باشد،هراس ساکنان همچنان فرو نخواهد نشست؛پلیس به زودی‌ احساس درماندگی خواهد نمود و ساکنان نیز دوباره به این باور خواهند رسید که‌ پلیس«هیچ کار نمی‌کند»آنچه پلیس در واقع انجام می‌دهد،همانا تعقیب اعضای‌ شناخته‌شدهء باند در خارج از پروژه است.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code