آداب قضاء

نویسنده : صدیقی، کاظم ؛

(‎40 صفحه – از 79 تا 118 )


خلاصه ماشینی: “در سایر امور جوانحی نیز مقدماتش از امور اختیاری میباشد غالبا و لکن‌ کملین بشر همه امور را در اختیار دارند و چون شأن قاضی در یک مرحله‌ایست‌ که از زبدگان جامعه و بندگان صالح خدا باید باشد در این حد انتظار از وی خیلی‌ بی‌تناسب نیست لذا چه‌بسا دادرسان برای میل باطنی و جهت‌گیری قبل از قضاوت بهر نحوی مورد مؤاخذه قرار گیرند باین مناسبت حدیثی از کتاب شریف‌ بحار الانوار مرحوم مجلسی بنظر عزیزان می‌رسد: «عن ابی جعفر علیه السلام قال:کان فی بنی اسرائیل قاض و کان یقضی‌ بالحق بینهم قال:فلما حضره الموت قال لا مرئته اذا انامت فاغسلینی و کفنینی‌ وضعینی علی سریری و غطی وجهی فأنک لاترین سوء فلما مات فعلت ذلک ثم‌ مکثت بذلک حینا ثم انها کشفت عن وجهه لتنظر الیه فاذا هی بدودة تقرض منخره‌ ففزعت من ذلک فلما کان اللیل اتاها فی منامها فقال لها افزعک ما رأیت؟قالت اجل‌ فقال لها اما لان کنت فزعت ما کان الذی رأیت الا فی اخیک فلان اتانی و معه خصم‌ له فلما جلسا الی قلت اللهم اجعل الحق له و وجه القضاء علی صاحبه فلما اختصما الی کان الحق له و رأیت ذلک بینا فی القضاء فوجهت القضاء له علی صاحبه‌ فاصابنی ما رأیت لموضع هوای کان مع موافقة الحق»1. و نکته قابل‌ذکر اینست که قاضی برای تضمین آزادیهای مشروع عهده‌دار اجراء عدالت است و نکته‌ای را که امیر المؤمنین علیه السلام در نامه مبارکشان به‌ مالک اشتر در مورد ویژگیهای قاضی در حوزه ولایت مطرح می‌فرماید در پایان‌ فلسفه قضاء را نیز مطرح می‌کنند و چنین میفرمایند«فانظر فی ذلک نظرا بلیغا فان هذا الدین قد کان اسیرا فی ایدی الاشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا» ترجمه:در احراز صفات لازم که برای قضات برشمردم دقت کافی اعمال کن‌ چه اینکه این دین در دست اشرار اسیر بوده در میدان دین به هوی برای کسب‌ دنیا عمل می‌شده است.”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

code